گـُوبـــاره
 

Thursday, April 18, 2024


ما به خورشـید، رنگِ خون دادیـم 




باز زيرِ نقاب، خـالی بـود
آن همه کـَرّ و فـَر! خيالی بود

آن تلاوت که می رسيد به گوش
ضرب-آهنــگِ ماستـمالی بـود

هرچه پهپاد و هرچه موشک بود
همه پوشالی، ارتحالی بود

چشم و گوش و دل و دماغ همه
همه کوری، کری و لالی بود

راه ‏ها سوی چاه ‏ها می رفت
باز هر پاسخی سئوالی بود

ما به خورشيد رنگ خون داديم
ورنه خوشرنگ و پرتغالی بود

می درخشيد شاد و می رخشيد
آسـمانش به آن زلالی بـود

باز شـرمنده شد خداوندی
که هوادار اين حوالی بود؟


Post a Comment

Monday, April 15, 2024


پَهپــادهای مـا....... 


،از چه به هم نمی رسند
تـوپ مـن و زمین تو؟
،پَهپــاد بـزرگِ من
گـنبـدِ آهنیـن تو؟

***

،پَهپــاد ، پاسـخی که بـه بیـداد می دهـد
.درسی ست که به دشمن ما یاد می دهد
،اما چـگونه، با که توان گفت، ای دریغ
پَهپــادهای مـا تهشـان باد می دهـد!






Post a Comment

Sunday, April 14, 2024


پُرســش 


بهار،
از بلندای بلوط،
به شِکوِه سرمی جنباند.

فروردین،
خونین و مالین،
از منجلابِ جنگ،
گذر می کند.

دیوار ندبه فرو ریخته است
و مزامیرِ داوود
برآبِ توبه به دریا می رود.

زمین،
زمینه ی خوبی برای زیستن نیست.
اردیبهشت برای چـه می آید؟
برای که؟


 



Post a Comment

Monday, April 08, 2024


حالا وقت این حرف هاست. 


 


نزدیک به نیم سده است که انگار هر روز برای ما ایرانیان، روزی بحرانی ست و هیچ روز و هفته و ماهی، زمانِ مناسبی برای پرداختن به گرفتاری های آنچه "زندگیِ معمولی" پنداشته می شود، نیست. هربار که کسی، سخنی درباره ی هزار و یک موضوع روزمره ای سخنی می گوید و یا چیزی می نویسد، یکی با لهجه ی حق بجانبی می پرسد فلانی: حالا وقت این حرف هاست؟ این پرسش که در حقیقت پاسخی پرسش نماست، پیش پنداره های نادرستی در خود دارد که یکی از آن ها این است که، زندگی معمولی غیر سیاسی ست. دیگر آن که همگان باید مانندِ پرسنده ی آن پرسش، "همیشه در صحنه" و در حالتِ آماده باش در وادی سیاست زدگی باشند! من هربار که چیزی می گویم و یا می نویسم و کسی می پرسد که: آخه، حالا وقتِ این حرفاست؟، در پاسخ می گویم که: بله، به گمانِ من حالا بهترین زمان برای این حرف هاست.

آنان که تاریخ را با دقت و وسواس خوانده اند، یاد آوری کرده اند که کشورِ ایران از زمان یورش مغولان تا کنون هماره شرایطی بحرانی داشته است، اما این چگونگی را افرادِ اندکی در می یافته اند و رصد می کرده اند. اگر این سخن درست باشد، باید گستره ی گفتگو را بازتر از آنچه هست کنیم و از شتابزدگی بپرهیزیم و دنبال پاسخ های آسان نباشیم.



Post a Comment

Tuesday, March 26, 2024


نوروز؟ 




 می آيــد و نـمی آيــد، نـــوروز، ســال هـا سـال اســت

يعنی که سال ها سال است که حال ما همين حال است

 

تـحـويل مـی شــود سـالی، آنـگاه مـی زنـی فــالی

شايد که نو شود حالی، نه، بازهم همان فال است!

 

گويند روز پيروزی ست، نوروز راز بهروزی ست

اما کـدام پيـروزی، يا اين چـه "احسـن الحال" است؟

 

چون ره بـَرَد به بهروزی، خواب و خـيال نـوروزی

کی نو شود زمان تا کار براين روال و منوال است؟

 

نـه، نـو چگونـه گـردد روز، تا ســرزميـن مـا هـر روز

يا دست شاه خود خواهی ست، يا زیرِ پای دجال است

 

فـرقی نمی کـند تا کـه، اين آش هســت و اين کاســه

کاين زادروز جمشيد است يا روز شيخ خلخال است

 

تا روزگـار ما اين اسـت، تا دل غمـين و چرکـين اسـت

هر روز، همچو ديروز است، هر بُرج، بُرج اغفال است

 

بـردار دسـت از ايـن بـازی، وز ايـن خـيال پـردازی

این شیر بی سر و يال است، اين مرغ بی پروبال است

 

کی تازه می شـود حالی، تا نو شـود دل و بالی

می آيد و نمی آيد – نوروز- سال ها سال است




Post a Comment

Sunday, March 24, 2024


بچه ها، لجبـازی خوب نیست. 



 بله، من درست شصت سال پیش برنده این جایزه شدم و یک شاهی از این پولی که ماهانه پرداخت می شد را هرگز ندیدم. درست یادمه که کلاس دوم دبستان بودم و به هر تابلو و آگهی و کتابی که می رسیدم، خیره می شدم و کوشش می کردم که نوشته اش را بخونم. اما مگه می شد. یک شب، روزنامه ای را که بابام آورده بود خونه، برداشتم و با دیدنِ دخترکی که هردو پاش را تو یک لنگه کفش باباش کرده بود، کنجکاو شدم ببینم چرا این کار را کرده. هرچه سعی کردم بخونم، نشد. خط اش را طوری نوشته شده بود که انگار خارجی بود. بابام گفت: بخون ببینم، پسر. گفتم: انگار خارجی نوشته! گفت: نه، اتفاقا به خطِ خوشِ نستعلیق نوشته. نفهمیدم چی گفت. بعد خودش خوند و گفت: حالا می خوای برات یه حساب تو بانک عمران بازکنم؟ بازهم نفهمیدم چی گفت، اما گفتم: آره.

سال ها گذشت. چند ماه پس از انقلاب، یه روز بابام در حالی که داشت روزنامه می خوند، ناگهان رو به من کرد و گفت: ذکی، حسابتو بستند و ماهانه را هم قطع کرده ند. هاج و واج پرسیدم: حساب منو؟ کدوم حساب؟ کی بسته؟ گفت: سال ها پیش، زمانی که تازه مدرسه رفته بودی برات یک حسابِ پس انداز تو بانک عمران برات باز کردم که زد و برنده ی جایزه ماهی دوهزار تومن شد. یعنی قرار بود که بانک، ماهی دوهزار تومن تا آخر عمرت به این حساب واریز کنه. 24 چار سال تمامه که ماهی دوهزار تومن به این حساب واریزشده و من بش دست نزده م. می خواستم به یک میلیون که رسید، برات یه خونه بخرم. اما نوشته از امروز بانک عمران تعطیل اعلام شد. فینیشد!

سال ها ما را سر دواندند. اول گفتند که این جایزه شرعی نبوده. بعد از دوسال دوندگی و نامه پرانی و التماس به این و اون گفتند که پدرت باید حساب را در سن هیجده سالگی به تو منتقل می کرده. حالا خودش باید بیاد به دادگاه شرح حال بده. گفتم: خودش یک ساله از دنیا رفته. گفتند: چرا؟ گفتم از خودش بپرسید. گفتند: به ما مربوط نیست. چند سال بعد هم گفتند که در پرونده ی بانک اختلاس شده و اختلاسگر همه ی موجودی را ورداشته و رفته کانادا. پرونده باید به کمسیون تحقیق بره. پدرم رفت. مادرم رفت. پول ام رفت. اختلاسگر هم رفت. خودم هم، ای....، چیزی به رفتن ام نمونده. اما پرونده هنوز به کمسیون تحقیق نرفته.

بچه ها، از ما که گذشت. اما حرف اول این آگهی را جدی بگیرید. لجبازی خوب نیست. در کشورِ ما، چه دوتا پایتان را در یک کفش بکنید، چه نکنید، همیشه سرتان بی کلاه می ماند. 



Post a Comment

Monday, March 18, 2024


یـادداشـت های شـــــبانه 


 خوشبختانه امسال، سالِ نو خودبخود تحويل نخواهد شد، بلکه رهبر معظم انقلاب، پس از دریافتِ آن از حضرت ولی عصر (عج)، تصميم خواهند گرفت که آيا به مصلحتِ اسلام و نظام هست که آن را در اين بُرهه از زمان تحويل کنند يا نه. علمای اعلام گفته اند که اين که تا حالا ما روی موضوعی ِبه اين حساسی کار نکرده بوديم، اشتباه محض بوده است و اميدواريم که خداوند تعالی از سر تقصيرات اين اُمت بگذرد. سال را بايد مقام ولايت عظمی از دست ولی عصر تحويل بگيرند و اگر مصلحت دانستند به امت حزب الله تحويل بدهند. نه این که مردم آن را از تلويزيون های بيگانه تحويل بگيرند. خب، معلوم است سالی که خارجی ها برايمان تحويل کنند، چگونه سالی از آب در خواهد آمد. چنان سالی با صد هزارتا ویروسِ جاسوسی و کوفت و مرگِ دیگه تحویل می شود و در کشور پخش می گردد و صد البته هم معلوم است که چنان سالی از بهارش پيداست. شما فکر می کنيد، بهارِ آزادی و بهار عربی و بهاره هدايت و اين ها، چه جوری پيدا شده اند؟

مگر تحویل سال کم اهیمت تر از رویت هلال ماه در آخر ماه رمضان است؟ خب، اگر رویت هلال باید با تاییدِ مقام عظمای ولایت رسمی شود، پس چرا باید اجازه دهیم که سال نو در کشور اسلامی، خودسر و یلخی تحویل شود؟ تحویل کی؟

از کجا معلوم که سالهایی که پس از انقلاب تحویل شده است، ماهیتِ صهیونیستی نداشته بوده است؟ اگر نداشته، پس این بی آبی و گرانی و تحریم و فقر و فلاکت از کجا آمده است؟ مگر نه این است که امریکا این بلبشو را برای گرانتر کردن دلارش راه انداخته است؟ این خارجی های همه شان سروته یک کرباس اند. ما سالها برای درآوردنِ حرصِ امریکا و انگلیس، با فرانسه معامله کردیم و حالیمون نبود که فرانسه دوست ما نیست و فقط میخواد آچار فرانسه بیشتری بما بفروشد. آقا، چند بار بگم، این خارجی های -2زاری  آدم بشو نیستند.  


برای همين، امسال بيت رهبری اعلام کرده است که سال نو با درایت بیشتری مدیریت خواهد شد و اگر مصلحت بود، آن را با حکم حکومتی تحويل خواهند کرد. امت فهیمِ اسلامی هم باید هشیار باشد و سال تحویلِ الکی و در-پیتی از امریکا و اسرائیل و این ها، تحویل نگیرد.  پس آنهايی که کسيه دوخته اند که نوروز و بهار قلابی راه بيندازند، بدانند که اگر امسال رهبر معظم این کار را به مصلحت اسلام ندانند – که البته بعید است که بدانند - سال نویی در کار نخواهد بود و ای بسا که ما تا يوم القيامه در سال کهنه درجا بزنیم.  البته این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بیاد بیاوریم که امسال ایامِ نوروز با ماه مبارک رمضان همزمان شده است. انگار خداوندِ تعالی میخواد ما را امتحان کند و ببیند که ما خدا را بیشتر دوست داریم یا خرما را. یعنی که ما خرما برای افطار می خریم یا نون دانمارکی برای پذیرایی نوروزی. پس یادمان باشد که در این امتحان هم خدای نکرده رفوزه نشویم.
 



Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway