گـُوبـــاره
 

Saturday, October 21, 2017


پـرتـــــگاهی 


در سالهای پایانیِ‌ دههٔ هفتادِ سدهٔ بیستمِ ترسایی، برخی از اندیشه ورزان و اقتصاددانانی که چندی پس از آن سال ها، "نئولیبرالیست"‌خوانده شدند، به ناگهان در دیدرسِ گردنگشانی مانندِ مارگارت تاچر؛ رئیسِ دولت انگلیس در آن زمان و نیز رونالد ریگان؛‌ رئیس جمهور امریکا آمدند و با خوشداشت آنان روبرو شدند. این چگونگی سبب شد که تئولیبرالیسم، نقشی کانونی در سیاست های اقتصادیِ و اجتماعیِ دولت های انگلیس و امریکا در دههٔ هشتادِ داشته باشد و سپس دامنهٔ آن به کشورهای دیگر نیز کشیده شود. این رویداد،‌ زمینه ساز دگرگونی های زیادی در گستره های سیاست، اقتصاد، بازرگانی، فرهنگ،‌ شیوهٔ تولید، توزیع و مصرف و قانون های کار و سرمایه گذاری شد. هستهٔ کانونیِ اندیشهٔ تئولیبرالی این است که اگر مکانیزمِ بازارِ، در کارکردِ خود آزاد باشد و دیوار و مرزی مانند؛‌ دخالتِ های دولت و حکومت ونیز، مالیات و قوانینِ کار و سندیکاهای کارگری و واردات و صادرات و بوروکراسیِ جلودارِ آن نباشد،‌ می تواند خودبخود در پرتو مکانیزمِ عرضه و تقاضا، همه ی گرفتارهای اقتصادی و اجتماعی جهان را سامان بخشد.
پیروی از این چشم اندازِ اقتصادی در سی و اندی سالِ گذشته، بازتاب های ژرفی بر همه چیزِ جهان داشته است. یکی از این بازتاب ها،‌ پیدایش طبقهٔ اجتماعیِ تازه ای در اروپاست که چون از هیچگونه امنیتِ کاری، مالی و روانی برخوردار نیست و بیرون از دایره ی شهروندی می زید. جامعه شناسان این طبقه را "پِرِکاریات" (Precariat)،‌ نام نهاده اند که با توجه به ریشه معنایی این واژه، می توان در زبانِ فارسی، واژهِ "پرتگاهی" در بربرِ آن گذاشت.۲ طبقه ای که هماره برلبه ی پرتگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می زید و هیچ پشتوانه ی مالی ندارد. پیوستگانِ این طبقهٔ اجتماعی،‌ اگر کار هم داشته باشند، کارِ روزمزدِ موقت و بی قرارداد و یا با قراردادِ بی ضمانت و پشتوانهٔ کارِ روزانه است که قراردادِ "صفر ساعت" خوانده می شود. آنان همچنین نه جایی از خود برای زیستن دارند و نه تواناییِ‌ برنامه ریزی برای آینده ای امیدبخش. زندگی پرتگاهی، زندگی پیش بینی ناپذیر و بی چشم انداز است. زندگی دغدغه و هراسِ هماره از این که فردا چه خواهد شد و چه باید کرد؟ پرتگاهی، شهروندی ست که با آنکه حقوق شهروندی دارد،‌ اما چون هماره درگیرِ چرخه دشوارگذرِ زندگی خویش است، نه توانِ پی گیری حق خود را دارد و نه پشتیبانی برای دنبال کارِ او.
جامعه شناسان این طبقه تازه ی اجتماعی را "طبقه ی خطرناک" می دانند و برآن اند که چون پیوستگانِ ناخواسته به این طبقه، چیزی برای از دست دادن ندارند، به آسانی می توانند دستِ آویزِ گرایش های افراطیِ‌ شوند.۳ آنان پیروزی دونالد ترامپ و رویش ناگهانی گروه ها و گروهک های گوناگون افراطی در اروپا را بازتابی از این چگونگی می دانند و رویدادهای بزرگی مانندِ برکزیت در انگلیس و پیروزی حزب های دست راستی در اطریش و جمهوری چِک را نمونه ی بازتاب های آن. خیزشِ گروه هایی مانند، پگاه زرین در یونان؛‌ جبهه ی ناسیونالسیتی ملی در فرانسه و انگلیس، حزب آزادی در هلند و نیز پیروزی های حزب های چپ گرا در یونان،‌ پرتغال وانگلیس را نیز نمادهایی از پیدایش و رویش این طبقه.
اگرچه روندها و رویدادهایی که میلیون ها نفر را در بسیاری از سرزمین ها، از گستره کار و کوشش و کُنش های اجتماعی به پیرامون رانده است، بازتاب های بسیار ژرف و پیش بینی ناپذیر خواهد داشت، اما شاید هنوز زمانِ پرداختن به این پرسشِ تاریخی که؛‌ "چه خواهد شد؟" فرا نرسیده است. آنچه پیداست این است که اگر آنگونه که جامعه شناسان گفته اند و نوشته اند،‌ طبقهٔ تازه ای در اروپا پدیده آمده باشد، این طبقه تا زمانی که به آگاهی سیاسی نرسد و طبقه ای برای خود نشود، می تواند دست آویزِ راهزنان عوامفریبِ سیاسی و فرهنگی گردد.
……………
واژه ی انگلیسیِ "Precariat" از ترکیبِ دو واژه ی "Precarious" (فروریز و خطرناک) و "Proletariat" (پرولتر) ساخته شده است. به گمانم در زبانِ فارسی، "پرتگاهی"، برابرنهادِ گویایی برای این واژه، بمعنای کسی که برلبه ی پرتگاه زندگی اجتماعی و اقتصادی می زید، می تواند باشد. 
https://en.wikipedia.org/wiki/Precariat
۲. نگاه کنید به لینکِ زیر:
https://culanth.org/curated_collections/21-precarity
۳. نگاه کنید به لینک زیر:‌
https://workingclassstudies.wordpress.com/2014/10/27/the-precariat-the-new-dangerous-clas


Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway