گـُوبـــاره
 

Sunday, March 28, 2021


نــگرشِ زیســتی و کشـورهای پیرامونی 


 از نگاه غربیان، یونانیان معاصر، مشتی مردمِ بزچران و کشاورز هستند که توان اداره ی کشور خود را  ندارند و دستِ گدایی دولت هایشان هماره بسوی بازار مشترک اروپا دراز است. همچنین مصر امروزی را کشوری کشاورزی با مردمانی ساده و خرافی و تهیدست و روستایی می دانند که با کمک سالانه امریکا و برخی از کشورهای عربی برسرِ پای خود ایستاده اند و هیچ نشانی از تمدن باستانیِ فراعنه با خود ندارند. در پیوندِ با ایران نیز، پنداره و انگاره ی انسان اروپایی دست کمی از آنچه درباره دو کشوری که نام بردیم ندارد و هرچه بوده است، در نیم سده ی گذشته زشت تر و زننده تر نیز شده است. اگر قرار است لوحی را که در ایران یافته اند، نخستین اعلامیه ی جهانی حقوق بشر بدانند، چگونه می توان این گزاره را با حکومتی که امروز فواره ی خون در میدان شهر برپا می دارد و با شعارِ مرگ بر این و آن، خواستارِ نابودی چندین کشورِ در جهان است هم پیوند دانست؟  البته بسیاری از مردم کشورهایی که نام بردم، تمدن های پیشینِ خود را مایه سربلندی خود می دانند و گاه سودای بازگشت به روزگاران شکوهمند گذشته را نیز در سر می پرورانند.

دنبـــاله

 



Post a Comment

Saturday, March 27, 2021


می آيد و نمی آيد – نوروز- سال ها سال است 



می آيــد و نـمی آيــد، نـــوروز، ســال ها ســال اســت
يعنی که سال ها سال است که حال ما همين حال است

تـحـويل مـی شــود سـالی، آنـگاه مـی زنـی فــالی
شايد که نو شود حالی، نه، بازهم همان فال است!

گويند روز پيروزی ست، نوروز راز بهروزی ست
اما کـدام پيـروزی، يا اين چـه "احسـن الحال" است؟

چون ره بـَرَد به بهروزی، خواب و خـيال نـوروزی
کی نو شود زمان تا کار براين روال و منوال است؟

نـه، نـو چگونـه گـردد روز، تا ســرزميـن مـا هـر روز
يا دست شاه خود خواهی ست، يا دست شيخ ِرمال است

فـرقی نمی کـند تا کـه، اين آش هســت و اين کاســه
کاين زادروز جمشيد است يا روز شيخ خلخال است

تا روزگـار ما اين اسـت، تا دل غمـين و چرکـين اسـت
هر روز، همچو ديروز است، هر بُرج، بُرج اغفال است

بـردار دسـت از ايـن بـازی، وز ايـن خـيال پـردازی
این شیر بی سر و يال است، اين مرغ بی پروبال است

کی تازه می شـود حالی، تا نو شـود دل و بالی
می آيد و نمی آيد – نوروز- سال ها سال است
......
(ابراهیم هرندی)

بازگشت



Post a Comment

Tuesday, March 23, 2021


باز ای پنجره ها باز شوید 


باز، ای پنجره‌ ها باز شويد
شهر لبريز است‌ از بوی بهار

آب‌ و آويشن‌ در ذهن‌ِ هواست‌
هسته‌ از جوشش‌ِ هستی سرشار

سرو، فواره‌ِ سبزِ طرب‌ است
‌چشمه‌ آبستن‌ِ اوجی فوار

آب‌ در كارِ گياهك‌ بافی ست‌
غنچه‌ در كارِ گلابی فرّار

بيد، برخاسته‌، آراسته‌ ، سبز
می شود در تب‌ِ رويش‌ بيدار

پيچك‌ آويخته‌ يا ريخته‌ شنگ‌
بر سر و روی در و هر ديوار

باز، اي‌ پنجره‌ ها باز شويد
كه‌ بهار است،‌ بهار است،‌ بهار
.................
(ابراهیم هرندی)

بازگشت



Post a Comment

Saturday, March 20, 2021


دشمن ما همین جاست 


 بهـــار؟ امسال؟ ای بابا، چه عیدی، چه بهاری؟ اونهم در این شرایطِ تحریم و گرانی و بی پولی و فلاکت بار. اگر تا به امروز روشن نشده بود، امروز دیگه باید برای همگان روشن شده باشد که این سروصداها هم بخشی از فرهنگِ فتنه است. این چیزها را استکبار و حکومت آل سعود و نتنیاهو و این ها درست کرده اند تا بوسیله مزدورانشان، یعنی این محیط زیستی ها و دگر اندیشان و سکولارها و این ها در کشور اغتشاش برپا کنند. نه، دشمن ما در امریکا نیست، دروغ میگن، همین جاست. همین عید و بهار و این بازی ها، کار دشمنان اسلام است. آخه چى معنى داره كه ناگهان اين همه گل و گياه، بى هيچ مناسبتى سر از زمين بركشند. نه سالروز ميلاد پيغمبر و ائمه اطهار در اين فصل است و نه هيچ يك از اعياد مهم اسلامی. حالا اگر دردهه فجر اين اتفاقات مى افتاد، يه چيزى. وانگهى، اين كه اين همه چشمه جوشان از دل كوهساران برخيزند و بى خود و بى جهت سر به صحرا بگذارند، اسراف محض است. اونهم با این بی آبی کشور. خب، پیش از آن که ققنوسی ها پیشنهاد کنند، حکومت باید آب اين چشمه ها را مهار کند و یا لااقل كسبه آنرا تو شيشه كنند و به توریست های خارجى كه آب شيشه اى مى خورند، بفروشند.


ما دلمان خوش است كه ضد انقلاب را از كشور تار و مار كرده ايم و سردمداران فتنه را زندانی کرده ايم. بله، قطب زاده را اعدام كرده ايم. بنى صدر را فرارى داده ايم. موسوی و کروبی را به زندان انداخته ايم. الباقی را هم آواره و دربدر كرده ايم. اما دست ِ دشمن خانه زادى را كه سالى يكبار با کمکِ اجانب و دست نشانده های نفودیشان سروقتمان مى آيد و به همه ارزش های مان مى خندد و مى رود، باز گذاشته ايم. خب، اين گل هاى بى حجابى كه اين قدر در اين فصل در جنگل ها و كوه ها و دشت ها قد مى كشند و مى افرازند و مى افروزند وعشوه گرى مى كنند، جز خدمت به طاغوتى هايى كه به كوه و جنگل مى روند، چه سودى براى اين اُمت شهيد پرور داشته و دارند؟ اين بلبل هاى بى شرمى كه بى خيال از ماهيت اسلامى جامعه ما سحرگاهان اداى خوانندگان زن را در مى آورند و چه چه مى زنند و دل مردم را مى برند را انگار ترامپ کوک کرده است. این ها چه فايده اى جز نزديك كردن دل مردم به شيطان دارند؟ صداى نحس بعضى ازاين پرندگان از صداى مرضيه هم بهتر است! حالا آيا خطر بهار از رضا پهلوى و مریم رجوی و موسوی و کروبی و همۀ اونهايى كه حكومت را ارث پدرى خودشان مى دانند، كمتر است؟

بى خود نيست كه نشريات ضد انقلاب ِ خارج نشين در این ایام بند می کنند به بهار و مزاياى آن. متاسفانه مى بينم كه بعضى از نشريات داخلى هم – انشاالله از روى نادانى – با آنها همصدا می شوند و در انتظار آمدن بهار روز شمارى مى كنند

من هرچه فكر مى كنم مى بينم كه اولياى امور بايد يك فكر اساسى به حال اين جريان بكنند. اين كه سالى يكبار تمام اين سرزمين اسلامى همه استعدادهاى خداداد خودش را، بخاطر مسافران نوروزى، در راه سرسبز كردن دشت و صحرا بكارببرد ، والله اين كار درستى به نظر نمى رسد، بخصوص كه آب و هواى مناسب اين فصل باعث مى شود كه مردم بى خود و بى جهت خوش خوشانشان بشود و بيشتر بطرف معصيت كشيده شوند. اين همه گرده افشانى گل ها و گياهان و جفتگيرى و كثافت كاری هاى ديگر حيوانات در اين فصل، همه نشانۀ اين است كه اين فصل را خداوند تعالى براى اين پديد آورده است كه ما را امتحان كند. اين گياهان و جانوران كه براى اين كارها صيغه عقد جارى نمى كنند. پس همه اين كارهاى خلاف عفتى هم که مى كنند، غير شرعى و حرام است. از اين ها گذشته اين كارها براى خود اين حيوانات زبان بسته هم خوب نيست. شما مى دانيد در اين فصل چقدر از اين مرغان هوايى بر اثر اين ندانم كاری و ابتلا به بيماری های مقاربتی تلف مى شوند؟ ببينيد شاعر در اين باره چه گفته است

فصلى ست خوش و هوا بود افلاكى
در حـمد و ثـنا نشـســته كـرمِ خـاكى
شـمع و گل و پـروانه همه خاموشـند
بـرگــِرد ِ مــزار ِ بلـبل ِ ســــوزاكى

بايد جلوى اين كارها را گرفت. بايد غنچه گل هاى حشرى و شهوى را پيش از عيد با همت نيروهاى محترم بسيجِ مردمی چيد. بايد آن آهو بچگانى را كه با ناز و ادا در كوه ها و دشت هاى فراخ كشورمان مى چمند و آهوهاى مسن تر را به گناه وا مى دارند، ادب كرد. از كجا معلوم كه همه اين ها هم مانندِ آن قورباغه های جاسوس که پارسال دستگیر شدند، دست آموزِ امپرياليست ها و صهيونيست ها نباشند که با کمک ايادی داخلی شان عملياتی می شوند؟ مگر تهاجم فرهنگى شاخ و دم دارد. همين است ديگر. اين كه امكانى فراهم شود كه دل هاى مردم از خدا دور شود و به شيطان بزرگ نزديك گردد. هر نوع امكانى براى اين كار در اين فصل فراهم است. از شادى و شور و حال گرفته تا ماچ وموچ و سفر و زدن به كوه و دشت و صحرا

ما بايد از بزرگان دين درس بگيريم و نگذاريم كه بيگانگان ا ين طورى با آب و خاك و طبيعت كشورِ اسلامی مان بازى كنند. ما بايد از امام امت درس بگيريم. من تو دهن اين بهار مى زنم. من دهن بلبل را سرويس مى كنم.

خوشبختانه امسال، سالِ نو خودبخود تحويل نخواهد شد، بلکه رهبر معظم انقلاب، پس از آن که سال نو را از حضرت ولی عصر (عج)، دريافت می کنند، تصميم خواهند گرفت که آيا آن را بايد در اين بُرهه از زمان تحويل کنند يا نه. علما گفته اند که اين که تا حالا ما روی موضوعی ِبه اين حساسی کار نکرده بوديم، اشتباه محض بوده است و اميدواريم که خداوند تعالی از سر تقصيرات اين اُمت بگذرد. سال را بايد مقام ولايت عظمی از دست ولی عصر تحويل بگيرند و اگر مصلحت دانستند به امت حزب الله تحويل بدهند. نه این که مردم آن را از تلويزيون های بيگانه تحويل بگيرند. خب، معلوم است سالی که خارجی ها برايمان تحويل می کنند و به ما تحويل می دهند، چگونه سالی از آب در خواهد آمد. چنان سالی با صد هزارتا ویروسِ جاسوسی تحویل می شود و در کشور پخش می گردد و صد البته هم معلوم است که چنان سالی از بهارش پيداست. شما فکر می کنيد، بهارِ آزادی و بهار عربی و بهاره هدايت و اينها، از کجا پيداشون شده؟

برای همين، امسال بيت رهبری اعلام کرده است که سال نو را با حکم حکومتی تحويل خواهد کرد. يعنی پس از دريافت سال، اگر صلاح بود، آن را به اُمت حزب الله تحويل بدهند. پس آنهايی که کسيه دوخته اند که بهار قلابی راه بيدازند، بدانند که اگر امسال رهبر معظم این کار را به مصلحت اسلام ندانند – که البته بعید است که بدانند - سال نویی در کار نخواهد بود و ای بسا که ما تا يوم القيامه در سال کهنه درجا خواهيم زد.

میگم ها......نکند که در اين چهل و چند سال گذشته هم همين کار را می کرده اند و ما تا يوم القيامه در چهل سال پیش درجا خواهیم زد!؟

دنبـــاله




Post a Comment

Thursday, March 18, 2021


یـادداشـت های نـوروزی  


 نوروز، عید نیست، بلکه جشن آغاز فصل خیزش و رویش و روش است. عید از ریشه “عود” بر وزنِ گود، بمعنای بازگشت، گفتمانی در حوزه ی نگرشِ اسلامی ست. مسلمانان دین خود را دینِ طبیعیِ ذاتِ انسان می انگارند و برآن اند که هر نوزاد، مسلمان زاده می شود اما آموزش و پرورش در فرهنگ های غیراسلامی، گوهرِ خداجوی آدمی را که تسلیم در برابر خدا بجهان می آید، از راه بدر می کند و بسیاری از آن فرهنگ ها، از او باشنده ای خودخواه و سرکش و نافرمانبردار می سازند. از نگرشِ اسلامی، این چگونگی برای آن است که فرهنگ هایی که انسان را کـُرنشگر و تسلیم در برابر فرمان های الهی بارنمی آورند، او را تا جاودان در چنگال دیوی درونی بنامِ “نفسِ اماره” گرفتار می کنند و در آن جهان به دوزخ می فرستند. این نفس آنچنان زورمند و فریبکار است که گاه از مسلمانان نیز تاب و توان می بَرَد. از اینرو مسلمانان گهگاه نیاز به درنگ در رفتارها و کردارهای خود برای بازگشت به ذاتِ خدای جوی خویش دارند. روزهایی که در اسلام ویژه ی این چگونگی ست، “عید” نام دارد، یعنی روزِ عودت دادنِ نفس بسوی طبیعتِ راستین خود. در کتابِ نهج البلاغه که شیعیان آن را دفتر آموزه های علی ابن ابیطالب، نخستین امام خود می دانند، آمده است که؛ “هر روزی که بدون گناه سپری گردد، روزعید است.” مراد از این سخن، آن است که هرروزی که مسلمان دست از نفسِ هواخواهِ خود بردارد و بیادِ خدا باشد و خود را تسلیمِ او کند، در آنروز او به ذات خداجوی خود باز می گردد.۱ در روایت های دیگری آمده است که هر جمعه، عیدِ مسلمانان است. روزی برای درنگ در پرونده هفتگیِ بندگی خویش و کوشش در بازگشت به ذات تسلیم پذیرِ خود

در تاریخ هزار و اندی ساله ی اسلام، مسلمانان به هر سرزمین که یورش بردند، کوشیدند تا همه ی نمودها و نمادهای فرهنگ بومی آنجا را ویران کنند. هرچه را نیز نتوانستند نابود کنند، خودی کردند. نوروز یکی از این آیین های ماندگار است که چون ماندگار شد، در دگردیسه کردن آن کوشیدند و آن را “عیدِ نوروز” خواندند. آنگاه برای خودی کردنِ آن، حدیث ها و روایت ها ساختند و دعاهای عربی برایش نوشتند. اما عید کجا و نوروز کجا؟ نوروز، زمانِ گل برافشاندن و پایکوبی و هلهله و شادی و شادخواری ست. اما عید، روز توبه و انابه و نگونبان شدن و سربرخاک نهادن و ناله و زاری کردن بدرگاه خدای عرب های بادیه نشین است.

نوروز، جشنِ پیروزی زندگی برمرگ، بهار بر زمستان، هستی بر نیستی، گرما بر سرما، روشنایی بر تاریکی، شادمانی بر اندوه، ترسالی بر بدسالی، سبزی بر خشکی، سرخی بر زردی، خُّرمی بر خمودگی، و ترانه بر تباهی ‌ست. اگرچه این روز اکنون شکلی نمادین دارد و برای ایرانیان و بسیاری از مردمان دیگر سرزمین ‌های همجوارِ ایران، سرآمدِ سنّت‌ های نیکو و یادآور روزگاران کهن آنان است، اما رازِ ماندگاری نوروز در جایگاه زمانی آن است.

نوروز برآیندِ فرهنگیِ پدیده ‌‏ای طبیعی ‌‏ست. رویدادی هرساله که ریشه در طبیعت دارد و مردمانی در گوشه ‌ای از جهان که گستره ی نوروز می ‌توانش خواند، به پاسداشتِ آن می ‌پردازند. اما پرسش اساسی دربارۀ نوروز این است که چرا این پدیدۀ طبیعی، جهانی نیست؟ پاسخ این پرسش را باید در زیستبومِ نوروزیان، یعنی مردم گستره ‌ای که نوروز را جشن می‌ گیرند، جُست. نوروز جشن آئینی در گسترۀ فرهنگ کشاورزی ست. آغاز زمانی که در پنداره ی کشاورزان، زمین نفس می ‌کشد و زندگی در دل ِ دانه از خواب زمستانی خود بر می ‌خیزد و هسته ی بسته، در نهانخانۀ خاک، از خواب ِ گران خود بیدار می ‌شود و در تب رویش زبانه می‌ کشد

دنبـاله



Post a Comment

Thursday, March 11, 2021


بـهــــــــار در راه است 


 بـهــــــــار در راه است

- بـهــــار !؟
- امسال!؟
آری، بهار در راه است.

هوا، اگرچه نفس گير
افق، اگر تاریک
اگرچه پنجره ای را لبی نمی جنبد
اگر.....

دلا رها کن و بگذر
بهار اکنون دیوانه وار در راه است.


بازگشت



Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway