گـُوبـــاره
 

Thursday, April 18, 2024


ما به خورشـید، رنگِ خون دادیـم 




باز زيرِ نقاب، خـالی بـود
آن همه کـَرّ و فـَر! خيالی بود

آن تلاوت که می رسيد به گوش
ضرب-آهنــگِ ماستـمالی بـود

هرچه پهپاد و هرچه موشک بود
همه پوشالی، ارتحالی بود

چشم و گوش و دل و دماغ همه
همه کوری، کری و لالی بود

راه ‏ها سوی چاه ‏ها می رفت
باز هر پاسخی سئوالی بود

ما به خورشيد رنگ خون داديم
ورنه خوشرنگ و پرتغالی بود

می درخشيد شاد و می رخشيد
آسـمانش به آن زلالی بـود

باز شـرمنده شد خداوندی
که هوادار اين حوالی بود؟


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway