گـُوبـــاره
 

Sunday, February 04, 2024


معاشران گره از زلفِ یار.... نه نکنید! 


معـاشـری گـره از زلف يـار بـاز نمود
و ساز ديگری از آن به بعد ساز نمود

هر آنچه را که به ما گفته بود، زد زيرش
هرآن که را که نبودی خـودی، دراز نمود

هرآنکه گفت و نوشت از هرآنچه زشت و پلشت
روانـه اش بسـوی جـاده ی هـراز نمـود

اگر بمُرد، که عالی وگرنه تا لب گور
از او مراقبه با کابلِ چند فاز نمود

ولی هرآن که بدو سر سپرد و بيعت کرد
به حـج روانـه ورا عـازم حجاز نمود

و هرچه قاری وآخوند بود در گيتی
ز دوره گردی بيهوده بی نياز نمود

به انقلاب و به رويای ملتی شاشيد
واَن يَکاد بخوانید و برفراز نمود

چون کينک کونگ به قهقاه خنده ای سرداد
و نيش تا به بناگوش خويش باز نمود

به تخت شاهی ایران نشست و از آن پس
حراج کشور و ناموس و نفت و گاز نمود

هرآنچه را که نمی بايدش نمايد، کرد
وليک زآنچه که می باست، احتراز نمود

خرافه بود و خريّت هر آنچه در سر داشت
دروغ بود هر آن، کاو برآن نماز نمود

معاشران زسرِ یار دست بردارید
معاشری گره از زلفِ یار باز نمود.

....................

معاشران گره از زلف یار باز کنید

(حافظ)



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway