گـُوبـــاره | |||
Monday, March 18, 2024خوشبختانه امسال، سالِ نو خودبخود تحويل نخواهد شد، بلکه رهبر معظم انقلاب، پس از دریافتِ آن از حضرت ولی عصر (عج)، تصميم خواهند گرفت که آيا به مصلحتِ اسلام و نظام هست که آن را در اين بُرهه از زمان تحويل کنند يا نه. علمای اعلام گفته اند که اين که تا حالا ما روی موضوعی ِبه اين حساسی کار نکرده بوديم، اشتباه محض بوده است و اميدواريم که خداوند تعالی از سر تقصيرات اين اُمت بگذرد. سال را بايد مقام ولايت عظمی از دست ولی عصر تحويل بگيرند و اگر مصلحت دانستند به امت حزب الله تحويل بدهند. نه این که مردم آن را از تلويزيون های بيگانه تحويل بگيرند. خب، معلوم است سالی که خارجی ها برايمان تحويل کنند، چگونه سالی از آب در خواهد آمد. چنان سالی با صد هزارتا ویروسِ جاسوسی و کوفت و مرگِ دیگه تحویل می شود و در کشور پخش می گردد و صد البته هم معلوم است که چنان سالی از بهارش پيداست. شما فکر می کنيد، بهارِ آزادی و بهار عربی و بهاره هدايت و اين ها، چه جوری پيدا شده اند؟ مگر تحویل سال کم اهیمت تر از رویت هلال ماه در آخر ماه رمضان است؟ خب، اگر رویت هلال باید با تاییدِ مقام عظمای ولایت رسمی شود، پس چرا باید اجازه دهیم که سال نو در کشور اسلامی، خودسر و یلخی تحویل شود؟ تحویل کی؟ از کجا معلوم که سالهایی که پس از انقلاب تحویل شده است، ماهیتِ
صهیونیستی نداشته بوده است؟ اگر نداشته، پس این بی آبی و گرانی و تحریم و فقر و
فلاکت از کجا آمده است؟ مگر نه این است که امریکا این بلبشو را برای گرانتر کردن
دلارش راه انداخته است؟ این خارجی های همه شان سروته یک کرباس اند. ما سالها برای
درآوردنِ حرصِ امریکا و انگلیس، با فرانسه معامله کردیم و حالیمون نبود که فرانسه
دوست ما نیست و فقط میخواد آچار فرانسه بیشتری بما بفروشد. آقا، چند بار بگم، این
خارجی های -2زاری آدم بشو نیستند. برای همين، امسال بيت رهبری اعلام کرده است که سال نو با درایت بیشتری مدیریت خواهد شد و اگر مصلحت بود، آن را با حکم حکومتی تحويل خواهند کرد. امت فهیمِ اسلامی هم باید هشیار باشد و سال تحویلِ الکی و در-پیتی از امریکا و اسرائیل و این ها، تحویل نگیرد. پس آنهايی که کسيه دوخته اند که نوروز و بهار قلابی راه بيندازند، بدانند که اگر امسال رهبر معظم این کار را به مصلحت اسلام ندانند – که البته بعید است که بدانند - سال نویی در کار نخواهد بود و ای بسا که ما تا يوم القيامه در سال کهنه درجا بزنیم. البته این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بیاد بیاوریم که امسال ایامِ نوروز با ماه مبارک رمضان همزمان شده است. انگار خداوندِ تعالی میخواد ما را امتحان کند و ببیند که ما خدا را بیشتر دوست داریم یا خرما را. یعنی که ما خرما برای افطار می خریم یا نون دانمارکی برای پذیرایی نوروزی. پس یادمان باشد که در این امتحان هم خدای نکرده رفوزه نشویم. Post a Comment Friday, March 15, 2024نوروز، جشنِ پیروزیِ زندگی برمرگ، بهار بر زمستان، هستی بر نیستی،
گرما بر سرما، روشنایی بر تاریکی، شادمانی بر اندوه، ترسالی بر بدسالی، سبزی بر
خشکی، سرخی بر زردی، خُّرَمی بر خمودگی، و ترانه بر تباهی ست. اگرچه این روز
اکنون شکلی نمادین دارد و برای ایرانیان و بسیاری از مردمان حوزه ی نوروزی، سرآمدِ
سنّت های نیکو و یادآور روزگاران کهن آنهاست، اما رازِ ماندگاری نوروز در جایگاه
زمانی آن است. نوروز برآیند فرهنگی ی پدیده ای طبیعی ست. رویدادی هرساله که ریشه در طبیعت دارد و مردمانی در گوشه ای از جهان که گستره نوروز می توانش خواند، به پاسداشت آن می پردازند. اما پرسش اساسی درباره نوروز این است که چرا این پدیده طبیعی، جهانی نیست؟ پاسخ این پرسش را باید در زیستبومِ نوروزیان، یعنی مردم گستره ای که نوروز را جشن می گیرند، جـُست. نوروز جشن آیینی در گستره فرهنگ کشاورزی ست. آغاز زمانی که زمین نفس می کشد و زندگی در دل ِ دانه از خواب زمستانی خود برمی خیزد و هسته ی بسته، در نهانخانه ی خاک، از خواب ِ گران خود بیدار می شود و در تبِ رویش زبانه می کشد. پس نوروز، نوید دهنده ی جوشش و خیزش و رویش گیاهان و زایش و بالش جانوران است. آغاز چرخه ی تولید کشاورزی. کشاورزی دستاورد انسان در سرزمین هایی ست که
دام و دانه در آن ها، نیازمند به پرورش و پرستاری و پالایش است. آنجا که دانه،
دیمی و بی دستیاری دهقان می روید و میوه از درخت می بارد، کسی به پیشوازِ فصل
رویش نمی رود. در چنان زیستبومی، ماندگاری در گروی کار و کوششِ شبانروزی کشاورزان
نیست. اما آنجا که تب رویش پیوندی نزدیک با تاب زیستن دارد و پایان زمستان، پایان
بی دام و دانِگی و کم داری ست، بهار، پیام آورِ زندگی بهتر، سازندگی بیشتر و
آبادی و شادی دنباله دار است. این گونه است که مردمانِ فلات ایران از دیرباز به
پیشواز بهار می رفته اند و آمدن فصل جوشش، خیزش، رویش و زایش را خوش می داشته اند
و آغاز بهار را روز نو شدنِ هستی می دانسته اند و آن روز را جشن می گرفته اند و
به شادخواری و هلهله و پایکوبی با بستگان و خویشاوندانِ خود می پرداخته اند. هم
از اینروست که می گویم نوروز، سالروزِ پیروزی زندگی بر مرگ است. فراتر از آن، زمستان در سرزمین هایی که هوا سرد می شود، برای جانوران خونگرم، یعنی پرندگان و پستانداران، دشوارترین فصل سال است. بیشتر این جانوران، سرمای زمستان را بویژه در سرزمین های سردسیر تاب نمی آوردند. جانوران خونسرد با فرو کاستن شعله ی هستی خود، به خواب زمستانی می روند، مانند قورباغه و لاک پشت که در گل و لای زیستبوم خود فرو می روند و گاه تا شش ماه می خوابند. اما جانوران خونگرم، ناگزیر از بیدار ماندن و خوردن و نوشیدن برای تامین انرژی خود هستند تا دمای بدن خود را همیشه یکسان نگه دارند. برخی چون پرندگانِ مهاجر، از قشلاق به ییلاق می روند. چندی از جانوران نیز لایه ای ستبر از چربی در زیر پوست خود می رویانند تا اُرگان های درونی تنِ خود را گرم نگه دارند. با این همه، زمستان بزرگترین کُشنده ی جانوران است و هیچ دشمنی برای آن جانوران، بدتر از زمستان نیست. زمستان فصل مرگباری برای جانوران است. شمار جانوارنی که در هر زمستان از سرماخوردگی و بیماریهای ناشی از آن می میرند، بسی بیش از مرگ و میر ناشی از بلاها و گیر و گرفتاریهای دیگر است. این چگونگی در برگیرنده ی انسان نیز که جانوری سرماگریز و برنامه ریز است، می شود. پذیرش ِاین سخن برای مردم سرزمین های گرمسیر دشوار است، اما راست این است که سرما در هر زمستان، صدها هزار نفر را به کام نیستی می فرستد و میلیونها نفر را هم با سرماخوردگی و سینه پهلو و قولنج، ناکار می کند. شادباش نوروز، در گذشته شادباش تاب آوردن زمستان و به سلامت گذشتن از آن و زنده ماندن بود. همه سرزمین هایی که زمستان هایی با سرمای کُشنده دارند، آغاز بهار را به گونه ای جشن می گیرند. چنین است که می گویم نوروز، جشن پیروزی زندگی بر مرگ است. آیینی فرهنگی که ریشه ای طبیعی دارد. نوروز عید نیست، جشن آغاز فصل خیزش و رویش و روش است. عید از ریشه “عود”، بمعنای "بازگشت"، گفتمانی در حوزه ی نگرشِ اسلامی ست. مسلمانان دین خود را دینِ طبیعیِ ذاتِ انسان می انگارند و برآن اند که همه ی نوزادان در گینی، مسلمان زاده می شوند اما آموزش و پرورش در فرهنگ های غیراسلامی، ذاتِ خداجوی آدمی را که تسلیم در برابر خدا بجهان می آید، از راه بدر می کنند و بسیاری از آن فرهنگ ها، از او باشنده ای خودخواه و سرکش و نافرمانبردار می سازند. از نگرشِ اسلامی، این چگونگی برای آن است که فرهنگ هایی که انسان را کـُرنشگر در برابر فرمان های الهی بار نمی آورند، او را تا جاودان در چنگال دیوی درونی بنامِ "نفسِ اماره" گرفتار می کنند و در آن جهان به دوزخ می فرستند. این نفس آنچنان زورمند و فریبکار است که گاه از مسلمانان نیز تاب و توان می بَرَد. از اینرو مسلمانان گهگاه نیاز به درنگ در رفتارها و کردارهای خود برای بازگشت به ذاتِ خداگرای خویش دارند. روزهایی که در اسلام ویژه ی این چگونگی ست، “عید” نام دارد، یعنی روزِ "عودت" بمعنای بازگشت دادنِ نفس بسوی طبیعتِ راستین خود. در کتابِ نهج البلاغه که شیعیان آن را دفتر آموزه های علی ابن ابیطالب، نخستین امام خود می دانند، آمده است که: "هر روزی که بدون گناه سپری گردد، روزعید است." مراد از این سخن آن است که هرروزی که مسلمان دست از نفسِ هواخواهِ خود بردارد و بیادِ خدا باشد و خود را تسلیمِ او کند، در آنروز او به ذات خداجوی خود باز می گردد.۱ در روایت های دیگری آمده است که هر جمعه، عیدِ مسلمانان است. روزی برای درنگ در پرونده هفتگیِ بندگی خویش و کوشش در بازگشت به ذات تسلیم پذیرِ خود. در تاریخ هزار و اندی ساله ی اسلام، مسلمانان برهرکشوری که یورش بردند، کوشیدند تا همه ی نمودها و نمادهای فرهنگ بومی آن کشور را ویران کنند. هرچه را نیز که نتوانستند نابود کنند، خودی کردند. نوروز یکی از این آیین های ماندگار بود که چون ماندگار شد، در دگردیسه کردن آن کوشیدند و آن را "عیدِ نوروز" خواندند. آنگاه برای خودی کردنِ آن، حدیث ها و روایت ها ساختند و دعاهای عربی برایش نوشتند. اما عید کجا و نوروز کجا؟ نوروز، زمانِ گل برافشاندن و پایکوبی و هلهله و شادی و شادخواری ست. عید، روز توبه و انابه و نگونبان شدن و سربرخاک نهادن و ناله و زاری کردن بدرگاه خدای اعرابِ بادیه نشین. بلـه، نوروز، عید نیست. نوروز است. عیدِ نوروز، گفتمانی همانندِ حقوقِ بشرِ اسلامی و یا فمنیسم اسلامی و یا اندیشمندِ اسلامی ست. ترکیباتی ناهمایند و ناهماهنگ مانندِ کچلِ بی مو و یا سبزِ بی رنگ و یا مثلثٍ چارگوش! Post a Comment Saturday, March 09, 2024
بهـار در راه است. - بهـار!؟ - امسال!؟ آری، بهـار در راه است. هوا، اگرچه نفس گير. دلا رها کن و بگذر، Post a Comment Friday, March 01, 2024در نگاهِ تو سرِ بريده ای ست كه لاله را جامِ خون می كند و جان را جوانه ی اندوه.
دريا، شورابِ اشكِ فرشتگان است و فواره ی باژگونِِ بيد تنديسِ
جنون.
"عجوزه"ی فريبكاری ست جهان! "بيتوته كوتاهی در فاصله گناه و
دوزخ."*
چه بيهوده پايانِ جهان را به ماتم نشسته ای! رويای مردگان است بُغضی كه در جانِ تو ترك می خورَد و سايه ای كه تو را با خود به آغاز جهان می كشاند
چه بيهوده می پايند دستانِ تو ديوارها و فاصله ها را چه بيهوده!
ديگر زمين، زمينِِ خدا نيست ديگر كسی نمی آيد و آسمانِ ابری و آلوده رنگين كمانِ كودكیِ ما را از ياد برده است.
........... * بیتوتهی
کوتاهیست جهان (شاملو) Post a Comment Wednesday, February 21, 2024دکتر ابراهیم رئیسی در آخرین کنفرانس رسانه ای خود، به پرسش های خبرنگاران پاسخ داد و شفاف سازی کرد. او در مورد نبودِ حقوق بشر در ایران گفت؛ "اولندش که اونایی که به من رای داده ند اصلاً نمی دونند حقوق بشر چیه. نمی خواند هم بدونند. خود منم همین طور. این که از این. اونایی هم که به من رای نداده ند را هم راستش من اصلاً بشر نمی دونم. وی در مورد حقوق زنان گفت که من از همین جا باید به نقض حقوق زنان در امریکا و اروپا به دولت های آنها اعتراض کنم. شنیده م که در آنجاها یک مغازه ی چادر فروشی برای خانوم ها وجود ندارد و زنان ناچارند حتی برای خرید روبنده و مقنعه و چادر به کشورهای اسلامی سفر کنند. خب، البته این مایه فخر ماست که اینا بیاند به کشور ما. اما باید از حقوق این خانم های محترمه دفاع کرد چرا که از نظر ما همه زنان باید آزاد باشند که در کشور مطبوع خود پارچه چادری بخرند و لچک و چارقد و مقنعه و این ها بدوزند. وی در ادامه سخنان خود افزود که شنیده م که در برخی از این کشورها بعضی از مردان، با آنکه زنانشان هم در خانه حضور دارند، در آشپزخانه دست بکار پخت و پز می شوند. این کار به نظر ما توهین آشکاری به مقامِ شامخِ زن است و این ها با این کارشان زنان خودشان را کنفت نمی کنند، بلکه مردانگی خودشان را زیر سئوال می برند. خب، اگر مدیریتِ جهان دست ما بود، این مسائل بهتر مدیریتِ بحران می شد و مردها به این روز نمی افتادند. به زبان علمی تر می شود گفت که این مردها کاملاً بی غیرت هستند و خودشان خبر ندارند و این از شاًن و کرامت آن ها در اسلام، بدور است. دکتر رئیسی در پاسخ خبرنگاری که از او درباره ی وجود لوکیمیا ( سرطان خون) در ایران پرسید، گفت که کشور ما با همه کشورهای انقلابی روابط خوبی دارد و خب، معلوم است که قدم همه مردم این کشورها روی چشم ماست، از نامبیا گرفته تا بولیویا و لوکیمیا! Post a Comment Sunday, February 04, 2024معـاشـری گـره از زلف يـار بـاز نمود هر آنچه را که به ما گفته بود، زد زيرش هرآنکه گفت و نوشت از هرآنچه زشت و پلشت اگر بمُرد، که عالی وگرنه تا لب گور ولی هرآن که بدو سر سپرد و بيعت کرد و هرچه قاری وآخوند بود در گيتی به انقلاب و به رويای ملتی شاشيد چون کينک کونگ به قهقاه خنده ای سرداد به تخت شاهی ایران نشست و از آن پس هرآنچه را که نمی بايدش نمايد، کرد خرافه بود و خريّت هر آنچه در سر داشت معاشران زسرِ یار دست بردارید .................... معاشران گره از زلف یار باز کنید
(حافظ) Post a Comment Saturday, December 23, 2023برخی از ریشه های تاریخیِ رویداد بزرگی که اکنون، “نگرشِ مدرن”، نام
گرفته است را باید در قرون وسطا، بویژه در سده سیزدهم میلادی پی جست. درآن سده،
پیشامدهای پیاپی فرهنگی، دینی، اقتصادی، رزمی و جغرافیایی بسیاری رُخ داد که بیش
از پیش ذهن و زبان و جهان غربیان را دگرگون کرد. چندی از آن رویدادها این هاست؛
هنگامه ی ترجمه، جنگ های صلیبی، شکست های مسیحیان صلیبی از خوارزمیان و نیز از
عثمانیان، برپایی امپراتوری عثمانی، رسیدن چنگیز مغول به اروپا، پیدایش فرهنگ
نوشتاری، توپ، تفنگ و رسیدنِ آسیاب بادی از خاورمیانه به اروپا. در سده سیزدهم، برگرداندن آثارِ فیلسوفان یونانی و بسیاری از اندیشمندان ایرانی و عرب از زبان های عربی به لاتین آغاز شد. در فهرستِ این آثار، می توان از اندیشه های ارسطو، افلاطون، فیلوپونوس، بقراط، جالینوس، طالس، ارشمیدس، فیثاغورث، بطلمیوس، هرودوت، ابن سینا، فارابی، الکندی، اخوان الصفا، ابن طُفیل، موسی بن میمون و کتاب های پایه ای برخی از آن بزرگان، مانندِ؛ قانون، شفا، احصاء العلوم، تهافت الفلاسفه، تفسیرِکبیر و رساله های بسیاری از اندیشه های فیلسوفان یونانی با حاشیه نویسی اندیشمندانی چون ابن رشد، الکندی، فارابی و پورِ سینا، به زبان های اروپایی برگردانده شد. این آثار، با خود نگرش های غیرِدینی و خِرَدمدار را، که برای غربیان تازگی داشت، بهمراه آورد و زمینه ساز پیدایش شخصیت های علمی بزرگی مانند توماس اکوینوس، که او را پدر نگرش مدرن می خوانند، شد. یکی از بازتاب های این چگونگی، رفتنِ آموزش و پرورش از کلیساها و آموزشگاه های دینی، به دانشگاه های نوبنیاد مانند، آکسفورد و کمبریج در انگلستان و تولوز و اورلین و مونتپُلی یر در فرانسه، رُم و فلورانس در ایتالیا و مارسیا و پلانسیا در اسپانیا، و نیز موجِ دومِ ترجمه آثار فیلسوفانِ یونانی از زبان عربی و آشناییِ اندیشمندانِ کاتولیک با کسانی مانند ابوریحان بیرونی، ابن سینا و خواجه نصیرطوسی بود. آشنایی توماس اکوینوس و همگنانِ او با آثار ارسطو از راه نوشته های ابن سینا سبب شد که برای نخستین بار، نگرشِ دینی اربابانِ کلیسا که تا آن زمان تنها نگرشِ راستین انسان به هستی پنداشته می شد، با دیدگاه های دیگری که برای کاتولیک های اروپایی تازگی داشت، روبرو شود. این رویارویی، ذهن بسیاری از دست اندر کارانِ دستگاه کلیسا را به کوشش و کندوکاو، در راه یافتن راهی برای مبارزه با نگرش ها و چشم اندازهای کفرآمیزِ وارداتی واداشت. امروزه برخی از پژوهندگانِ تاریخ اندیشه، با اشاره به پیایندهای هنگامه ی ترجمه، براین باورند که چون آثار فیلسوفانِ یونانی، با لعابی از مشربِ عرفانی و نگرش شاعرانه ی پورِ سینا، به غرب رسید، زمینه را برای قانون، اخلاق و حقوق مدرن، آماده کرد.۱ کوچ دانش پژوهی و دانش جویی از کلیسا به دانشگاه، ریشه در این پذیره ی خِرَد- بنیاد داشت که پژوهندگان حقیقتِ هستی باید دست از پرداختن به متون کهن و افسانه های دینی بردارند و پدیده های جهان را در پرتو خِرَدِ نقادِ خود، به گونه ای که به آزمایش و سنجش تن در دهد، شناسایی کنند. این پذیره اندک، اندک، حوزه دانش را از دین جدا کرد و یکی را گستره ی آزمایش و پژوهش و درک و دریافت و دیگری را گستره ی پذیره های عاطفی و خیالی دانست. اهمیتِ آوردنِ اندیشه های فلسفی و منطقی به اروپا، خِرَد را در شکل نهادینه ای جایگزینِ خرافه کرد. چنان بود که در غرب، دورانی آغاز شد که سپس تر آنرا، “دوران روشنگری” نام نهادند. Post a Comment |
يادداشت های ابراهيم هرندی eh118@yahoo.com نوشته های ديگر:مقاله ها و يادداشت ها برآيش هسـتی شعـــر طنـــــز پيوندها:کتاب های من بايگــانی:
August 2004
January 2005 May 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 February 2009 March 2009 April 2009 May 2009 August 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 April 2010 May 2010 August 2010 November 2010 December 2010 January 2011 February 2011 July 2011 October 2011 November 2011 December 2011 September 2012 October 2012 December 2012 January 2013 February 2013 March 2013 April 2013 July 2013 August 2013 September 2013 October 2013 January 2014 February 2014 April 2014 May 2014 June 2014 July 2014 August 2014 September 2014 October 2014 November 2014 December 2014 January 2015 February 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 July 2015 August 2015 September 2015 November 2015 December 2015 January 2016 March 2016 April 2016 May 2016 July 2016 August 2016 September 2016 October 2016 November 2016 December 2016 January 2017 February 2017 March 2017 April 2017 May 2017 June 2017 September 2017 October 2017 December 2017 April 2018 May 2018 June 2018 July 2018 August 2018 September 2018 October 2018 November 2018 December 2018 January 2019 February 2019 June 2019 September 2019 October 2019 November 2019 February 2020 March 2020 April 2020 May 2020 June 2020 July 2020 August 2020 January 2021 February 2021 March 2021 April 2021 August 2021 September 2021 October 2021 June 2022 July 2022 September 2022 October 2022 November 2022 December 2022 February 2023 March 2023 April 2023 May 2023 June 2023 July 2023 August 2023 September 2023 October 2023 November 2023 December 2023 February 2024 March 2024 |