گـُوبـــاره
 

Wednesday, October 31, 2018


مهندسیِ ژنتیک و انقلابِ زیستیِ پیشِ رو 


تواناییِ ویراستن زنجیرۀ ژنتیکِ انسان و بازآرایی و بازپردازیِ آن با مهندسیِ ژنتیک، در آینده‌ای نزدیک جهان را با بنیادی ترین دگرگونی زیستی روبرو خواهد کرد. ۱ تاکنون همۀ دگرگونی‌های جهانساز که در تاریخ رُخ داده است، با زیستبومِ آدمی سروکار داشته است. از دستیابی به کشاورزی و دامپروی گرفته تا رسیدن به صنعت و تکنولوژی و توانایی پرواز به سیاره‌های دیگر. اما اکنون نوبتِ دستکاری ژرفساختِ ژنتیک انسان و ساخت و پرداختِ آن برای پدید آوردنِ اَبَرانسانی خودساخته، از راۀ بازآرایی ژن‌های او با مهندسیِ ژنتیک است. اگرچه این چگونگی از چشم اندازِ سیاسی ایدئولوژی‌های انسانمدار و نیز پیروانِ بسیاری از دین‌ها، ناشایسته و نادرست پنداشته می‌شود، اما دستاوردهای دانشِ ژنتیک و تکنولوژی مهندسی آن بجایی رسیده است که دیر یا زود، جهان شاهد نوزادانی با ژرفساخت ژنتیک مهندسی شده‌ای خواهد بود که با زنجیرۀ ژنتیک انسان کنونی تفاوت‌های زیادی خواهد داشت. اَبَرنوزادانی که از زنگ و جنسِ موی سرشان تا ناخن‌های پایشان طراحی شده و گزینشی خواهد بود.
اکنون برای نخستین بار در تاریخِ برآیشیِ خود، انسان با شناسایی زنجیرۀ ژنتیکِ خود و نقشه برداری از آن، از جایگاۀ هرژن و نقش و پایگاه آن در سازگاری و ماندگاری خود، می‌تواند در آن زنجیره دست ببرد و ژن‌های خود و جانورانِ دیگر را بازآرایی و دستکاری و آرایش و ویرایش کند. چندی از برآیندهای این توانایی این‌ها می‌تواند باشد:
دنباله در یکی از لینکِ های زیر:


Post a Comment

Monday, October 22, 2018


فرهنگ از نگــــاهی دیگر 


رفتارها و کردارهای دلبرانه، زمینه های روانشناسیکِ بسیار شگفت و ژرفی دارند و برای دلربایی و کشیدن کسی که ساختار ژنتیک همایندی با انسان دارد، برآمده اند. از چشم اندازِ زیبایی شناسی برآیشی، هر فرد، کسانی را که همایندی ژنتیک با وی دارند، زیبا می یابد و هرچه این همایندی در میان دو نفر بیشتر باشد، کشش جنسی آنان بسوی یکدیگر بیشتر خواهد بود و زمینه ی دوستی بسیار ژرف و عاطفیِ آنان آماده تر. سرگذشت کسانی که چون شیخ صنعان، دیوانه وار در آتش عشقی کولاکی می افتند که همه بُردارهای دینی و فرهنگی و اجتماعی را ناکاره می کند و همه ی خوان های جلوگیر را در می نوردد و دل و دین از عاشق و معشوق می رُباید، اشاره به همایندیِ گهگاهی کسانی از این دست، در گذار تاریخ دارد. اگر خوشبختی را شادمانی و کامکاری آمیزشی بدانیم، آنگاه می توانیم بگوییم که عاشقانی که ساختار ژنتیک همایندی با معشوقان خود دارند، خوشبخت ترین مردمان روزگار خویش اند. این همایندی سبب می شود که ستیزِ آنان با یکدیگر نیز، شیرین و بی خطر و دلبرانه باشد و آتش عشق آنان را افروخته تر کند.۴ البته واروی این چگونگی، همزیستی و یا ازدواج زن و مردی ست که هیچگونه همایندی ژنتیک با همدیگر ندارند و بنا به نیازهای دیگری با هم زندگی می کنند و یا ناخواسته و بناگزیر به قراردادِ ازدواج تن می سپارند. زندگی این گونه کسان، دست کمی از زیستن در دوزخ زمینی ندارد.
رفتارها و کردارهای دلبرانه، گستره ی بسیار فراگیری دارند و دربرگیرنده ی ادبیات، هنر، مد، و زبان تن نیز می شوند. پیش تر نوشتم که ساختار روانی انسان، رخنه هایی برای روان گردانی و وادار کردن زن و مرد به آمیزش جنسی دارد. این رخنه ها همان حس های پنجگانه هستند که جانوران را برای جفت گیری و درانسان، عاشق و معشوق را برای آمیزشِ حنسی آماده می کنند. هنگامی که دو دلداده با یکدیگر روبرو می شوند، همه حواسِ هردوتن، درگیر پرداختن به همدیگر می شود و ریزترین کُنش های هریک برای دیگری برنما و پُرنما می شود. در این رویارویی، “وجودِ” هر دوتن، به “حضور”، روی می گرداند و نکهت حضور هریک، زیستمایه ی دیگری را با شتاب سرسام آوری برای آمیزش و ریزش و ترکیب ژن های کارای آن ها با یکدیگر آماده می کند.
رخنه‌های روانی انسان که برای آسان کردن آمیزش جنسی و وادار کردن انسان به سرسپاری به این کردارِ بنیادیِ برآیشی پدید آمده‌ اند، زمینه را برای فریب خواری در گستره های دیگر نیز آماده می کنند. روان گردانی و استثمار ذهنی و آنچه در روزگار ما،"شستشوی مغری" نام گرفته است، همه بخشی از بازتاب های ناخواسته ی برآیش این رخنه‌ هاست که به بند کشیدن ذهن انسان را میّسر می سازد. این چگونگی اکنون از سویی با پیدایش سینما و تلویزیون و اینترنت و از سوی دیگر با پدید آمدن رشته هایی مانند روانشناسی ایمایی و تبلیغاتی،(Nudge Psychology) و پروپاگاند، رویه ها و سویه های هراسناکی بخود گرفته است.


Post a Comment

Thursday, October 18, 2018


وانهادِ امپراتوری‌های کهن و چشم‌اندازِ مدرن 


ایرانِ کنونی وانهادِ امپراتوری باستانیِ شکست خورده‌ای ست که مانندِ همۀ کشورهایی که از امپراتوری‌های بزرگ بجا مانده است، با بحران‌های بی درمان - نمای اجتماعی و فرهنگی روبروست. نمونه‌های این کشورها؛ ایران، ترکیه، مصر و روسیه است. نخستین واکنش انسان به هر شکستِ بزرگ - چه فردی و چه تاریخی - ناباوری و انکار آن است. این چگونگی در پیوند با رویدادهای اجتماعی، ‌ دنبـاله‌ای سده‌ای دارد. از آن پس، انسان اندک اندک، ناگزیر از پذیرش نگونبختی خویش و هم میهنان‌اش می‌شود و ناباوری و انکار، ‌ با خشم و تلخ جانی جایگزین می‌شود. شکست در برابر دشمنی که با شبیخونی ناگهانی بسوی آب و خاک و خانه و کاشانۀ انسان تاخته است و جان و جهان او را دگرگون و تیره و تار کرده است، ‌ حقیقتی ناگوار و نپذیرفتنی برای همۀ جانوران، ‌ بویژه پستانداران که به گسترۀ زیستِ خود دل می‌بندند و به گوهر خاک و خون پرست‌اند، ‌ می‌باشد. این چگونگی برای ساکنان امپراتوری‌های بزرگ، ‌ بسیار دشواتر و سهمگین تر از دیگران است و بازتاب‌های آن، روانشناسی ویژه‌ای را میدان می‌دهد که بررسی همۀ رویه‌ها و سویه‌های آن، تن به تورِ رازگشای پژوهش‌های روانشناسیک نمی‌دهد.
دنبـاله این نوشته در یکی از لینک های زیر:


Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway