گـُوبـــاره
 

Wednesday, November 08, 2023


شــبان در بهــاران  


 سال ها پیش، زنده یاد اکبر کلپایگانی ترانه ای خوانده بود با نامِ "مرا بوسه ای ده". تصنیفی مانندِ دیگر ترانه های کوچه-بازاری که نشخوارِ رادیو- تلویزیوزن ایران و کاباره ها و سینما-تاترهای تهران بود. ترانه هایی که خوانده می شد و گل می کرد و چند ماه پس از آن فراموش می شد. اما آنچه نام و یادِ آن ترانه را در ذهنِ من زنده نگه داشته است، خاطره ای ست که در اینجا می نویسم.

نخستین باری که من این ترانه را از رادیو شنیدم، متوجه شدم که خواننده، واژه ای را در بیتی از شعرِ آن درست نخوانده است. آن بیت این بود:

چو آن نی که هرشب، نهد بر لبش لب
شـبان در بهـــاران، مـرا بوسـه ای ده

گلپایگانی "شـبان" بمعنای چوپان را در مصرع دومِ این بیت، "شبی" خوانده است و با این کارش، دو خطا ی دیگر نیز به این بیت افزوده است. یکی این که فاعل را در این بیت مجهول کرده است، یعنی با آوردنِ "شبی" بجای "شبان"، شنونده در نمی یابد که چه کسی هرشب در بهاران، لب بر لبِ آن نی می نهد. دوم آن که اگر آنچنان که در مصرع نخست گفته است که "هرشب، نهد برلبش لب"، دیگر آوردن شبی به معنای "یک شب"، بیجاست. من هربار که این ترانه را از رادیو و تلویزیون می شنیدم، شگفت زده می شدم که چرا کسی این خطا را به او یادآوری نکرده است. کات.

روزی از همان روزها. نه...، شبی از همان شب ها، در کاخ جوانانِ اصفهان، جشن بزرگی که اکنون مناسبت اش را فراموش کرده ام، برگزار شده بود و من هم آنجا بودم. جشن پُرریخت و پاشی که چندین هنرنما از افسونگر و رقصنده و خواننده و شاعر و رمال و مرغ خانگی در آن بروی صحنه رفتند. زنده یادآن اکبر گلپایگانی و مهستی را هم از تهران آورده بودند. آن شب گلپایگانی همین ترانه ی "مرا بوسه ای ده" را خواند. من هم طبق معمول که هربار که این ترانه را می شنیدم، آن خطا را به هر کس که دور و برم بودند می گفتم، فرصت را عنیمت شمردم و موضوع را با همه ی کسانی که برسر میزِ ما بودند در میان گذاشتم. آن ها هم همگی گفتند که همین امشب باید این خطا را به او یادآوری کنی. تا من بیام به این تصمیم فکر کنم، یکی از دوستان دوان، دوان رفته بود تا پای میزِ سلبرتی ها و موضوع را با گلپایگانی در میان گذاشته بود و او هم گفته بود، بگو بیاد اینجا. من اگر بیام پای میزِ شما، نظم مجلس بهم می خورد.

رفتم و گفتم و پذیرفت و یادداشت کرد و سپاسگزاری کرد و نام و آدرس مرا هم گرفت که در بازخوانی بعدی خطا را برطرف کند و نمونه ای از آن را برروی نوار برای من بفرستند. من هم تا به امروز، نزدیک به پنجاه سال صبر کردم که این یادداشت را همراه با لینک بازخوانی شده ی آن ترانه منتشر کنم. اما چون آن نوار نیامد- (نوار که پا نداره)- و گلپایگانی هم رفت، لینک ترانه را با همان خطایش پس از پنجاه سال در اینجا می گذارم. نام و یادش گرامی باد.


ترانه را در اینجا بشنوید 




Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway