توفنده باد آتش خشمی
که خطبه های شمایان را
با فاضلابِ شهر یکی می کند
و راه های روشنِ فردا را
در پیش چشم های کورتان
از روی سنگ های گورتان گذر می دهد
ما از شما که می روی آغاز می شویم
در رنگ های روشنی از تازه زیستن
در واژه های ساده ای از لبخند،
ما با تمام چلچه ها هم ترانه ایم
دیوانه وار می رود این رود
دریا نشسته تشنه و بی تاب
دیوانه وار باش
بمان
پایدار باش