گـُوبـــاره
 

Tuesday, December 12, 2023


ملت ابراهیم و ملت ایران 


 اُسکار وایلد مردم را به دو دسته بخش بندی کرده است؛ یکی آن ها که مردم را گروه بندی می کنند و دیگر آن ها که چنان نمی کنند. نکته ای که می خواهم در اینجا بنویسم، مرا در رده نخست می گذارد و آن این است که در یک دسته بندی اختیاری می توان گفت که هر کشورِ پیرامونی در جهان کنونی دارای دو فرهنگ است؛ یکی فرهنگ بومی و دیگر فرهنگی که ریشه در ارزش های مدرنِ غربی دارد. این چگونگی در بسیاری از سرزمین هایی که امروزه “کشور”، خوانده می شود – بویژه کشورهایی که تجربه استعمار رسمی نداشته اند، سبب دوگانگی ملی شده است و ملت تازه ای را در برابر ملت بومی آن کشورها پیدا شده است. این نکته ی تازه ای نیست اما اهمیت آن هنگامی آشکار می شود که با بیاد داشتنِ آن و از چشم انداز این بینش، به رویدادهای سیاسی آن سرزمین ها بنگریم.


ایران نمونه خوبی برای چنین نگرشی است. سرزمینی با دوملت، یکی "ملتِ ابراهیم" و دیگری "ملت ایران". این دوگانگی ریشه در رویارویی ما با فرهنگ غربی در سده گذشته دارد. پیش از این رویداد، همه مردم کم و بیش پیرو چشم اندازی همگون بودند، اما با ورود چشم انداز تازه ای که اکنون “نگرشِ مدرن” خوانده می شود، شیوه ی دیگری برای زیستن پدید آمد که یکی از پیامدهای آن، رویارویی دو فرهنگ و شیوه زیستن بود. این رویداد، ستیز شهری و روستایی، کهنه و نو، سنت و بدعت و خودی و غیر خودی را پدید آورد که بسیاری از گرفتاری های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما ریشته در آن دارد. اگرچه رسانه های غربی می کوشند تا این ستیز را ویژه کشورهای اسلامی نشان دهند، اما چنین نیست و در کشورهای دیگری مانند هند نیز چنین کشمکش هایی را می توان دید.

دوملیتی، بدینگونه که گفتیم، پدیده تازه ای در تاریخ بشراست. فرهنگ های پیش مدرن، همگی چشم اندازی همگون داشتند و اگر لشکری برکشوری چیره می شد، این دوگانگی هرگز پدید نمی آمد. در آن روزگاران، ریشه های فرهنگ های همسایه، آبشخوری کم و بیش همگون و همپایه داشت و همین همگونی سبب داد و ستدی فرهنگی می شد. نیز لشکر کشان با همان ابزارها و شیوه هایی می آمدند که ایرانیان در یورش به سرزمین های دیگر بکار می بردند. عرب ها، مغول ها و ترکان، در لشکرکشی های خود به ایران با اسب و استر به ایران می آمدند و هم راه ها و رسم های خود را به آنان می آموختند و هم از ایرانیان راه ها و رسم های تازه می آموختند. اما فرهنگ غربی با ابزارهای دیگری آمد و سخنان دیگری از چشم اندازی دیگر داشت. ابزارهایی که ایرانیان تا پیش از آن ندیده بودند و درباره آن ها چیزی نشنیده بودند. این بار، مهاجم سخنانی دیگر داشت که ما هنوز هم در معنای آن ها مانده ایم.

این رویدادِ تاریخی، دوگانگی بزرگی در ساختارسیاسی بسیاری از کشورهای جهان پدید آورده است که می توان آن ها را کشورهای دو ملیتی خواند. کشورهایی که یکی از آن دو ملت همواره با زور ِ سرنیزه، دیگری را خاموش می دارد. نمونه این کشورها؛ ترکیه، مصر، ایران، الجزایر، اندونزی، پاکستان است. گفتیم که این چگونگی در ایران درپی ِ رویارو کردن فرهنگ های بومی و غربی، ملت ابراهیم را رویاروی ملت ایران نهاد.


ملت ابراهیم، ملتی یکتاپرست و شریعتمدار است که ملیت خود در چارچوب باورهای خود تعریف می کند و مرز جغرافیایی ندارد. پیروان آن آئین، خود را بدان می شناسند و می شناسانند. یهودی، نخست یهودی است و سپس زاده سرزمینی. مسلمان نیز همان گونه. فرهنگ این ملت، فرهنگ کاربرد ابزاری دنیا برای سامان دادن آخرت است. از دیدگاهِ ملتِ ابراهیم، جهان مزرعه ای ست که انسان در آن برای آخرت کشت و کار می کند.(1)

آشنایی نسبی برخی از شهرنشینان و درس خواندگان با فرهنگ و اندیشه های مدرن در سده گذشته سبب شده است تا این دسته از مردم، دست از شیوه های سنتی زیستن و اندیشیدن بردارند و خواست ها و آرمان های تازه ای داشته باشند. برخی از این خواست ها؛ آزادی های فردی، قانونمندی جامعه، حقوق بشر، دموکراسی ست.  

این گونه، بخش فزاینده ای از مردمِ آن کشورها، ملیت تازه ای در آن کشور پدید آورده اند که زمینه ساز بسیاری از کشمکش ها و جنگ های داخلی می تواند باشد. این دو ملت در هر سرزمین، نه زبان یکدیگر را می فهمند و نه همدیگررا به رسمیت می شناسد.

چنین است که انسان امروزی براستی می تواند در وطن خویش غریب باشد.

.............................


۱. "ملت ابراهیم"، تعبیری قرآنی ست که با معنایی که ما امروزه از “ملت”، مراد می کنیم تفاوت اساسی دارد. گفتمان ” ملت” به معنایی که امروزه به کار می رود، تاریخ دراز دامنی ندارد.




Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway