گـُوبـــاره
 

Thursday, August 28, 2025


دیکتاتورها از اهل اندیشه و از تاریخ بیزارند.  


 دیکتاتورها راهزنان سیاسی اند. هردیکتاتوری می داند که شایسته ی جایگاهی که در آن است، نیست. آگاهی از این حقیقت، از زمان پیروزی دیکتاتور آغاز می شود و مانندِ خوره به جانش می افتد و او را از درون می فرساید. از آن پس، هرچه دیکتاتور در دل و جان خود کوچکتر و درون-تهی تر و زبونتر می شود، بر فیس و افاده ی خود می افزاید، تا فرومایگی و لرزندگی درون خود را با بادی که در زمان بیداری به غبغب می اندازد، پنهان کند. این باد و بُغ مکانیزمی غریزی ست که همه ی پستانداران دارند و درهنگام ترس و لرزِ رویارویی با خطر بکار می افتد.(۱)

چون هر دیکتاتور، نیک می دانند که بزرگترین جایگاه سیاسی و اجتماعی کشور را با زور و خونریزی و ای بسا که با کمکِ بیگانگان گرفته است، بر آن می شود که “حقیقت” را تحریف کند. اما چون حقیقت تحریف پذیر نیست، او بناگزیر، می کوشد تا روی هر حقیقتی را با واقعیتی سازگار با روز و روزگارِ خود بپوشاند. برای نمونه، ادعا می کند که وی در بزنگاهی تاریخی که به نظر او، کشور دچار آشوب و نابسامانی های فراوان بوده است و خطر تجزیه چندپاره شدن سرزمین باستانی او می رفته است، بناگزیر و علیرغم میل باطنی خود، به ندای وجدان و اخلاق و تاریخ و انسانیت پاسخ مثبت داده است، تا با قربانی کردنِ خود، کشور را نجات دهد! در پی این ادعا، دیکتاتور ناچار است که تاریخ را تحریف کند تا بتواند آن را در قامت ناساز و بدقواره ی خود مهندسی کند و چشم انداز آینده را در راستای ماندگاری حکومت خود بسازد و اخلاقی همساز با آن شکل دهد. او بدین گونه، دیواری بلند از دروغ بر دروغ بر دروغ بنا می کند که البته نمی تواند تا ثریا بالا رود و روزی بناگهان برسرِ او و عمله و اکره اش فرو می ریزد.

همه ی دیکتاتور از اندیشیدن، بویژه ایدیشه ی انتقادی گریزان ند و از اندیشمند و دانشمند و روشنفکر و تاریخ نگارِ بی طرف که در هرجا توانایی تمیز دادن راست از ناراست را دارد و می تواند پوسته ی رویین واقعیت های دروغین را از روی حقیقت ها برکند، بیزارهستند. امیلیو جنتیله (Emilio Gentile)؛ مورخ نامدار ایتالیایی که بزرگذاشتِ ابزارگونه و دروغینِ آداب و نمادها و سمبول های افسانه ای کهن را ویژگی بزرگ حکومت ایدئولوژیک می داند، برآن است که اگرچه دشمنی با دانایان و اندیشمندان و نویسندگان در حکومت های فاشیستی نمایانتر از گونه های دیگر حکومت های دیکتاتوری ست، اما حقیقت این است که هیچ فردی که بناحق در جایگاهی که شایشته او نیست، می نشیند، نمی تواند دلِ خوشی از آنان که اهل کندوکاو و بررسی و حقیت یابی در گستره ی همگانی هستند، داشته باشد.(۲)

دیکتاتورها با تاریخ گرفتاری بنیادی دارند. آنان از تاریخ می هراسند و خوش می دارند که زمان در ذهن شهروندان از نقطه صفر، یعنی زمان به قدرت رسیدن هریک از آن هاست، آغاز شود. هر دیکتاتور تاریخ را به روایت خودش می نویسد که با رفتن او به زباله دان تاریخ انداخته می شود. دیکتاتورها تاریخ را برای بهره گیری ابزاری در راستای ماندگاری حکومت های خود می خواهند. چنین است که هیچ دیکتاتوری از تاریخ درس نمی گیرد. تاریخ نیز از کسی که از آن چیزی نیاموزد، به نیکی یاد نمی کند.

اگر تاریخ را ترنی بسوی آینده بپنداریم، می توانیم بگوییم که نگرشِ تاریخی، بلیطِ این ترن است. تنها کسانی که این نگرش را دارند، می توانند به آن بپیوندند.

هراس گروه ها و سازمان های سیاسی، قبیله ای، دینی و نیز حزب های فاشیستی و حکومت های دیکتاتوری از اهل اندیشه و تاریخ و پژوهش و روشنگری و ردیابی های بی طرف، هراس از آشکار شدن* حقیقت* است. از این رو، راهزنان قدرت و دارندگان ثروت، همیشه در پی خریدن و خنثی کردن اندیشمندان و منتقدان خود می شوند. اما اگر این کار شدنی نباشد، از کشتن آن ها هیچ پروایی ندارند. چنین است که گروه ها، سازمان ها و حزب های سیاسی ای که اهل اندیشه و قلم را خوار می دارند و به آنان برچسب های ناشایست و ناروا می زنند، باید دارای گرایش های فاشیستی پنداشت.

دنبـــاله



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway