در
آرزوی عافيت و جاودانگی
ای مرغ
خانگی
افتادهای
به پيسی ِ بی خود - روانگی
با آب
و خاک و دانه چه دلشاد و خامشی
قُد
قِد کنان خوشی
نُک می
زنی و چری و می فرامشی
هی وقت
می کُشی
دل
بسته ای به آخور ِ خوش آب و دانگی
ای مرغ
خانگی
نه شور
رفتن است تو را نه ترانه ای
نه از
هوای بال گشودن نشانه ای
شادی
به آب و دانه خود کُنج لانه ای
يعنی
کک ات نمی گزد از بی ترانگی
ای مرغ
خانگی
ای مرغ
عافيت که ز پرواز خسته ای
واداده
ای و گوشه دنجی نشسته ای
تا
رسته ای و مانده ای و بال بسته ای
داريد
با رزشک پلو هم نشانگی
ای مرغ
خانگی