گـُوبـــاره
 

Tuesday, May 20, 2014


بوميايی ذهن 


بوميايی واژه ای من - در- آوردی ست که در زبان فارسی وجود ندارد و من آن را برای بيان نکته ای که در اين يادداشت می آورم، ساخته ام. بوميايی، بروزن موميايی يعنی بومی کردن. پس بوميايی ذهن، پرکردن ذهن از ارزش ها، انديشه ها، آرمان ها، افسانه ها و نگرش های بومی ست. ذهن بوميايی شده، ذهنيتی محلی، خاک و خون گرا، نژاد پرست، بسته و قبيله ای می پرورد. اين ذهنيت، دارنده خود را در چنبر سنّت های بومی اسير می کند. بوميايیان خود را برتر از ديگران می پندارند و سرزمين خود را مرکز جهان و خانه خورشيد می دانند.

هر فرهنگ، مکانيزم نگهدارنده ای دارد که دارندگان خود را سربازان آن فرهنگ می کند. ارزش های فرهنگی از نوباوگی با عواطف و احساسات ِ فرد عجين می شوند و ذهن وی را خانه خود می کنند. اين گونه است که بسيارانی از مردم برای پاسبانی از ارزش های فرهنگی خود، تا پای جان می ايستند. اما اين چگونگی هرگز راه را بر بررسی و پذيرش ارزش های فرهنگ های بيگانه را نمی بنند. پس بوميايی ذهنی، چيزی فراتر از بازتاب طبيعی فرهنگ بر ذهن انسان است. به گمان من بوميايی ذهنیت، پديده تازه ای در گستره گيتی ست. من اين پديده را واکنشی در برابر يورش فرهنگ فراگير غرب، به گستره فرهنگ های ديگر می دانم. اين چگونگی در دو سده گذشته، چنان فراگير و جهانی بوده است که مردم بسياری از سرزمين ها را بناگزير وادار به واکنش های گوناگون کرده است. بوميايی کردن ذهن، واکنشی روانی در راستای کوشش برای ساختن هويتی بومی ست.

گونه ايرانی اين کوشش، روشنفکران ايرانی را پس از انقلاب مشروطيت، به دو راهه ای رساند که يکی رو بسوی ايران باستان داشت و ديگری رو به سوی گذشته اسلامی. اين دو چشم انداز، در سده گذشته دو حکومت نيز پديد آورده اند؛ رضا شاه که در پی بازسازی شکوه باستانی ايران بود و خمينی که بازگشت به خويش را در بازگشت به دوران آغازين پيامبر اسلام می جست. اين دوگانگی را ما در سده گذشته در گستره های سياست و فرهنگ و هنر و ادبيات نيز داشته ايم. در گروه نخست، کسانی چون فروغی، رضازاده شفق، ملک الشعرای بهار، هدايت و اخوان ثالت و در گروه دوم کسانی چون، آل احمد، بازرگان، شريعتی، شايگان، فرديد و سروش.

تاريخ ايران در سده گذشته، تاريخ ِ زيان های ناشی از پی گيری اين دو چشم انداز بوده است.

--- 
ما از هنگام رويارویی با فرهنگ غربی، ناگزير از يافتن واژه های فارسی مناسب برای برگرداندن واژه های فرنگی هستيم. اما در اينجا من در پی واژه مناسبی در زبان انگليسی هستم که بتوانم آن در برابر بوميايی بگذارم. اما من چنين واژه ای در زبان انگليسی سراغ ندارم. پس می گذارم؛ "Nativisation of Mind". البته در معنايی که من از واژه بوميايی مراد کرده ام، واژه مرکب  "Ginkgo-culturalization" را نيز می توان بکار برد که البته چنان واژه ای در زبان انگليسی کاربرد ندارد.
  


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway