گـُوبـــاره
 

Monday, July 14, 2014


سرمايه داری ِ شرقی 


شيوه ساخت و پرداخت و فروش دستاوردهای اقتصادی برخی از کشورهای آسيايی مانند چين، روسيه، هند، سنگاپور و اندونزی، پيرو فرهنگ اقتصادی و بازرگانی نوينی ‏ست که با بررسی آن می‏ توان گفت که درآن پاره از جهان پديده تازه‏ ای بنام "سرمايه ‏داری شرقی" شکل گرفته است. اين گونه‏ ی تازه سرمايه داری تنها ويژه کشورهای آسيايی نيست و من تنها در برابر "سرمايه‏ داری غربی" که خاستگاه آن اروپای غربی ‏ست، آن را با اين نام می خوانم. مرادم اين است که با اين برابر نهی، نشان دهم که گونه تازه‏ ای از سرمايه داری دارد در جهان شکل می ‏گيرد که سرمايه داری دولتی نيست و يژگی‏ های سرمايه داری غربی را نيز ندارد. اين گونه ی تازه سرمايه داری اگر بماند، می ‏رود تا جهان را در چند دهه آينده، دستخوش بزرگترين دگرگونی ‏های اجتماعی و فرهنگی کند.

سرمايه ‏داری غربی، در بسترفرهنگ دموکراسی لُيبرالی شکل گرفته است. از اينرو سرمايه داری غربی با دموکراسی و حقوق بشر سر ستيز ندارد. البته اين سخن به معنای آن نيست که سرمايه ‏داران غربی دل خوشی از دموکراسی و حقوق بشر دارند، بلکه می‏ خواهم بگويم که ناگزير از پذيرش اين مفاهيم و بازتاب ‏های آن هاهستند. اين چگونگی سبب شده است که گروه ‏های دور از دايره قدرت، مانند؛ کارگران، زنان، کودکان، ناتوانان، مهاجران، پناهندگاه و کوچندگان، در کشورهايی که به شيوه دموکراسی غربی اداره می ‏شوند، بتوانند از راه ‏های قانونی، روزی و روزگار خود را اندکی بهبود بخشند. چنين است که در کشورهای دموکراتيک، کاربرد حق رای و راهبردهای قانونی، هماره اهرم ‏هايی در دست بينوايان و ناداران است تا جلوی خودکامگی سرمايه‏ داران تمام خواه گرفته شود. از اينرو، در ميدان مبارزه با سرمايه داری غربی، هماره روزنه اميدی باز است.

سرمايه ‏داری شرقی نه تنها با گفتمان ‏هايی چون؛ دموکراسی و حقوق بشر بيگانه است، بلکه با آن ‏ها سر ستيز دارد. اين سرمايه داری هيچ گونه بار اخلاقی و اجتماعی ندارد و ديو يک چشمی را می‏ ماند که تنها هدفش چنگ‏ اندازی بر بازارهای جهان در راستای سود بيشتر است. سرمايه داری شرقی، نه در برابر انسان تعهدی دارد و نه در برابر زيستبوم او. اين شيوه توليد در بيشتر کشورهايی که شکل گرفته است، بنيادی نطامی - امنيتی دارد و اقتصاد را در دست اندک گروهی خودی ِ بی فرهنگ، بی آرمان و بی وجدان می گذارد. سرمايه ‏داری شرقی، سرمايه ‏داری دولتی به گونه‏ ای که در در گذشته در اروپای شرقی وجود داشت، نيست، اما از بازوی نظامی حکومت بهره برداری ابزاری می‏ کند. در هرجای جهان که تاکنون اين شيوه اداره اقتصادی پديد آمده است، در اندک زمانی، سرمايه‏ های ملی به شيوه شگفتی برباد رفته ‏است و به فهرست دارايی خودی ‏ها افزوده شده است. اين چگونگی را کشورهای چين، روسيه، هندوستان، مصر و.... چرا راه دور برويم، در ايران خودمان نيز می ‏توان ديد.

بله، سرمايه داری شرقی از ديدگاه تاريخی و فرهنگی بس وحشی‏ تر، انسان ستيزتر و زيانمندتر از گونه غربی آن است. اقتصاد کشورهايی که با اين شيوه اداره می ‏شوند، هيچ روزنه اميدی برای آينده باز نمی ‏گذارد زيرا که نه انسان در فرهنگ آن هيچ جايی دارد و نه هيچ راه چاره ‏ای.




Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway