حـوصله آب ديـگه داشـت سـر می رفت
خودشو می ريخت تو پاشوره در می رفت(فروغ فرخزاد)جامعه کلــنگی؟دکتر همايون کاتوزيان در گفتگويی که در
اينحا می توانيد بخوانيد، جامعه ايرانی را جامعه ای کلنگی خوانده است. اين گفتمان مرا بخواندن اين گفتگو واداشت و دست آخر دريافتم که دکتر کاتوزيان می خواسته است بگويد که چشم انداز کنونی ما ايراينان به جهان، چشم اندازی کلنگی ست. البته ايشان اين چنين نگفته است اما مرادش از گفتمان جامعه کلنگی همين بوده است و گرنه جامعه کلنگی که سخنی نافرهيخته و خام و خويشخوار- نگر است.
جامعه جوانجامعه ايرانی را جامعه جوان نيز خوانده اند. پايين بودن ميانگين سن، يکی از ويژگی های کشورهای پيرامونی و تهيدست است. جامعه جوان، جامعه پربُحران و ناپايدار و نااستوار است. جامعه آرمانهای بزرگ و دست نيافتنی و فرصت سوز و زيانمند. جامعه ای که در زير چتر نادانی و ناتوانی و ناآگاهی همگانی از اين دو، هميشه برلبه پرتگاه روزگار می گذراند. خشم و خشونت و خامی و خرابی و خواری چندی از ويژگی های چنين جامعه ای ست.
جامعه بيماربيمار خواندن جامعه يعنی دسترسی به الگويی از جامعه سالم. چنين الگويی اگر يافت شود، ارزشداورانه و ناهمگانی ست.
اريک فوروم، روانکاو نامدار آلمانی يکی از کسانی ست که در اين راه کوشيده است و جامعه سالم را جامعه ای می داند که در آن مردم يار و غمخوار يکديگرند. براساس اين تعريف کدام جامعه را در جهان کنونی می توان جامعه سالم دانست؟
نکتــــهيک نفر ايرانی در ريز يک سقف کم است و دو نفر زياد.
***
خوشا مرغی که در کنُج قفس با ياد صيادش
چــنان دل شاد بنشـــــيند که پــندارنـد آزادش
***
رندی را پرسيدند كه از اين همه ارز كه دولت را از فروش نفت و گاز و فرش و پسته و آهن و كاشى و كفش ملى حاصل آيد، ملت را چه نايل آيد؟ گفت ارز معذرت.