گـُوبـــاره
 

Thursday, November 22, 2007


پنجه در پنجه تاريخ 


اين همه را نوشتم تا برسم به اين نکته که فرهنگ جامعه ی " با طبيعت"، فرهنگی بی تاريخ است. در اين فرهنگ، تاريخ و افسانه چنان با هم گلاويز و درآويز می شود که جدا کردن اين دو از يکديگر ناسان و نشدنی ست. اين چگونگی از آنروست که نياز روانی انسان به خودکامگی و خويشتنخواهی سبب می شود که هميشه ريشه رويدادهای ناگوار ِ تاريخی در ابر ابهام آلود افسانه ها گم شود و شکست ها و ناکامی های بزرگ تاريخی در شهد شيرينکاری های شخصيت های افسانه ای مانند کورش، رستم، اميرارسلان، رابين هود و... پنهان شود. بـله، تاريخ جوامع افسانه ای هيچ پيوند استواری با گذشته آن جوامع ندارد و ای بسا که آينه وارنمای آن گذشته نيز باشد.

دنبــاله...


Post a Comment
Comments:
آقای هرندی عزيز

سلام. بازم يک متن خيلی عالی و خواندنی .

آفرين و زنده باشی

سرور
 
سلام
آن وقت می‌گویند که ادبیات آمریکای لاتین رئالیسم جادوئی دارد! راستی اگر نویسنده های ایرانی انقدر بی سواد نبودند و سیری در ادبیات قدیم خودشان می‌کردند ممکن بود ادبیات ویژه ی ایرانی هم متولد شود... این متن ها هر چه از نظر تاریخی بی ارزش باشد از دید ادبی گرانبهاست! چه دلنشین است و از چه تخیل بی همتائی زاده شده
مرجان
 
مرجان خانم عزيز، درود برشما

به نکته مهمی اشاره کرد ه ای. گرفتاری ما تنها اين نيست که تاريخمان افسانه ای ست، بل که بيشترمان با همين تاريخ افسانه ای نيز آشنا نيستيم.

با سپاس از شما
 
Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway