گـُوبـــاره
 

Wednesday, February 22, 2006


نـگرش ايرانی 


نگرش انسان، ساختمايه ای از خِرَد و عاطفه دارد. آميزه اين دو ساختبار سبب می شود که هر فرد، نگرشی ويژه خويش داشته باشد. با اين همه، چون خرد و عاطفه، در بستری فرهنگی می رويند و می رويانند، پروردگان ِ هر فرهنگ، نگرشی همگون به هستی دارند. اين نگرش، تاريخمند است و در هر دوره شکل ويژه ای دارد. در روزگار ما، اگر بپذيريم که چيزی بنام " نگرش ايرانی" به هستی وجود دارد، اين نگرش را بايد در رفتارها و کردارهای جمعی ايرانيان پی جست. چنين چيزی اگر هست، بايد هفت جوشی پيچيده باشد.

اگر پنداره وجود ِ نگرش ايرانی را بپذيريم، نخست بايد چيستی آن را بشناسيم و سپس آن را تعريف کنيم و سپس تر بگوييم چه چيز و يا چيزهايی اين نگرش را از نگرشهای ديگر جدا می کند. يکی از راه های شناسايی اين چگونگی، بررسی تاريخ است. اگر تاريخ ايران نشان دهنده رويدادهايی ويژه حوزه فرهنگی اين سرزمين باشد، آنگاه شايد بتوان نگرش ايرانی و برخی از سازه های سازنده آن را با بهره وری از تاريخ، شناسايی کرد. تاريخ ايران نشان می دهد که برخی از رويدادهای اين کشور بويژه در سده گذشته، ويژه ايران است و در تاريخ سرزمين های ديگر ديده نمی شود. من به سه نمونه از اين رويدادهای ويژه بسنده می کنم و رشته انديشه در اين باره را به شما وامی گذارم.

يکی از اين رويدادها اين است که به گواهی تاريخ و جُستاوردهای باستان شناسيک، دوهزار و پانصد سال پيش در ايران سخن از آزادی انسان در رفتار و کردار و دين و آئين بوده است. اما امروز..... چه بنويسم که شما بدترش را نشنيده و يا نخوانده باشی؟ چنين چيزی بايد ويژه ايران باشد.

يکی ديگر از رويدادهای ويژه ايران اين است که کلنگ ِ اولين چاه نفت در خاورميانه در ايران زده شد. و نخستين بشکه نفت از اين سوی جهان نفت ايران بود که بسوی انگليس روانه شد. خب، اين رويداد کوچکی نبود. من در اينجا به بررسی بازتابهای اين رويداد نمی پردازم و آن را به شما وامی گذارم. اين پيشاهنگی تاريخی چه رد پايی در تاريخ و فرهنگ و نگرش ايرانی نهاده است؟ شما بگوييد.

يکی نمونه ويژه ديگر نيزخيزش و کوشش مردم در روزگار کنونی در پی ريزی ِ انقلابی برای بازگشت به گذشته ( انقلاب اسلامی)، سالها پس از انقلابی برای رها شدن از گذشته و رهسپاری بسوی آينده (انقلاب مشروطيت) است. اين هم يکی از رويدادهای ويژه تاريخ ماست که شايد در جهان بی همانند باشد. چنان بی همانند که فيلسوف بزرگی چون ميشل فوکو را بر آن داشت تا سال های پايانی عمر پربار خود را وقف آن کند. فوکو برآن بود که اين نخستين انقلابی ست که مردم در آن خواستار معنويت بهتر هستند و نه ماديت. انقلابی فرهنگی و نه اقتصادی. باز هم پرداختن به برآيند های اين رويداد را به شما وامی گذارم.

اين همه را نوشتم تا بگويم که پس می توان از پديده ای بنام " نگرش ايرانی" سخن گفت. پس می گوييم.
در گذشته من در جايی درباره " وانهاد سه گانه"، نوشته ام و فرهنگ ايرانی را ترکيبی از هنجارهای سه فرهنگ؛ ايرانی، اسلامی و مدرن دانسته ام. امروز فکر می کنم که در رفتارها و کردارهای کنونی ما، رد پايی از فرهنگ ايران باستان وجود ندارد. بدبختانه فرهنگ استخوان ندارد که فسيل از خود برجا بگذارد. از اينرو آنچه ما از فرهنگ باستان داريم، چندی و اندی افسانه و سنگ نوشته است که کمک چندانی به روشنگری پرسش های کنونی ما نمی کند. آنچه امروز و اکنون در کشور ما تاريخ ساز است، اسلام و مدرنيت و رويارويی اين دو و کشمکش های ناشی از اين رويارويی ست.

(دنباله دارد)


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway