گـُوبـــاره
 

Monday, August 07, 2023


جـاودانگی 


 

قهقاه جاودانگی،
به هیچای پوچِ مرگ.
جویبارِ روانِ ترانه،
از گلوی کلوخینِ تاریخ.

چه ترانه هایی !
چه ترانه هایی از پشتِ گوشِ هوش می گذرد!
چه فریادهایی،
خاموش می ماند!
چه رازهایی بسته!

خاک خشکی.
و مرگ،
با لشگر موریانه ی های زبون اش،
زشتی.

آنجا که خاک،
نرمای مخملین آغوش تو باشد.
و آتش،
پرتویی از گرمای نگاهت،
چه مرگی؟
چه ویرانی؟
چه پایانی؟

برمی کشم سر از خاک و لاک،
به هوای روی تو،
تازه تر از بهار.

فسوسا که پیامبران،
از افسون آب و خاک و آفتاب بیزارند.
و طعم برهنه بوسه،
در نگاهشان چندش استغفار می شود.



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway