گـُوبـــاره | |||
Thursday, August 10, 2023ایمان هرجا که
زمینه آماده باشد، دین ساز می شود و دین همیشه مذهب ساز و مذهب ابزاری برای بدست آوردن
قدرت در راستای بهره
کشی از دیگران است. اهل ایمان، مردمانی نرمخو و
خوشرفتار می توانند باشند، اما زمانی که مذهبی می شوند، خود را مکلّف می پندارند و
خیال می کنند که وظیفه ی الهی دارند که دیگران را به راهِ راست هدایت کنند. پس
دلسوزانه به نق زدنِ به آن ها می پردازند و با بکن، نکن های آزارنده و بی پایان
نمای خود، آنان را به سوی بهشت راه می نمایند. نابـرده رنج گنج میسّـر که می شـود دیگر خدا و مذهب
و قران زیاده اند
این سخن خمینی
که: “اگر برای حفظ حکومت اسلامی لازم باشد، حتی امام زمان هم باید فدا شود.”،
نمادی از این چگونگی ست. مومنِ مذهبی، به حکومت که می رسد، از جانب خدا و بنام او
حزب برپا می کند و مومنان و مذهبیونِ دیگر را، هرکه و در هرکجا که باشند،”عمله و
اکره”ی خود می خواهد. این که گاه گفته می شود که گناهان اهلِ شریعت را به حساب اهلِ طریقت نگذارید، سخنی خام و ناروا و بیهوده است که نه با دستاوردهای انسان شناسی همخوان است و نه با روندهای رفتاری و کرداری آدمیان در گذارِ تاریخِ زیسته. شریعت و طریقت، دو دکان برای فروش یک جنس است و آن جنس، رستگاری در دنیا و آخرت است. هرگاه و هرجا که اهل شریعت رسوا و بور می شود و بناگزیر از قدرت دور، برده و بنده ی طریقت می شود و چنان می نماید که دست و دل از دنیای دون شسته است و با گوشه نشینی در پی سیرِ انفس و طی طریق مقاماتِ معنوی در راستای تزکیه ی نفس و عّلو روح و پروازِ ملکوتی بسوی دوست است. بخشی از این دگرگونی ریشه در ژرفساختِ ناخودآگاه انسان دارد که چون از سکوی قدرت فرو می افتد، ناگاه خاکسار و فروتن و مهربان و نرمخو می شود و به معنای هستی می اندیشد و گاه شاعر و فیلسوف می شود وجهان و پدیدارهای آن را از دیدگاه انسان ناپایدار و مردنی می نگرد. این روانگردانی را نجم خوارزمی در یک بیت این گونه تعریف کرده است: حاکمان در زمانِ معزولی همه شـبلی و
بایـزید شوند از سوی دیگر، هرجا که زمینه برای اهل طریقت آماده باشد، طریقتمداران نیز بسیار زود، بساط شریعتِ خود را - البته به طریقتِ ویژه ی خود - پهن می کنند و دام می گسترند و دمار از روزگارِ مردم برمی آورند. از حکومت های صوفیان خوارزمی و تیموری و صفوی که بگذریم در دوره ی خودمان به عارفی وارسته بنام "روح الله خمینی" می رسیم که از منظومه هایش پیداست که این شاعر چه عارفِ سالک و بی نیاز و آسان گذار و نازکدلی بوده است. دلشده ی شوریده ای که ابوسعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی در مقایسه با او، به کفارِ حریص و حربی چون استالین و ترامپ و پوتین می مانند! این صوفی صافی دلباخته که از دو جهان بریده و تُف بر مادیات انداخته است، در شیهه ی کبودِ رقصِ بسمل فریاد برآورده است: دست آن شيخ ببوسيـــــد كه تكفيرم كرد محتسب را
بنوازيـد كـــــه زنجيرم كرد معتكف گشتــم از
اين پس، به در پير مغان كه به يك جرعه
مى از هر دو جهان سيرم كرد آب كوثر
نخــــــورم، منّت رضوان نبرم پرتو روى تو اى
دوست، جهانگيرم كرد اما روزی که مومنان پابرهنه و آسمیه سر بسوی او تا فرودگاه مهرآباد دویدند و عکس اش را در ماه دیدند، یکباره دل و دین از دست داد و شیخ و محتسب و پیرِمغان و روضه ی رضوان را بدو گندم بفروخت و با نگاهی که گردن می زد، عربده کشان گفت؛ "من تودهنِ این دولت می زنم." و، زد و کُشت و کُشت و کُشت و بساط شریعت خونباری بپا کرد که در تاریخ جهان همانند و هماورد نداشته است. چند رخُداد بزرگ در دو سده ی گذشته آنچنان بازتاب های شگفتی در تاریخ ایران داشته است که هریک می بایست، هر نگرنده ی ژرف اندیش را از شگفتی سنگ کند. یکی از این رویدادها، آمدنِ ناگهانی خمینی به ایران و نشستنِ آسان او برتخت شاهشیخی و ویران کردن همه ی ساختارهای مدنی، اجتماعی و فرهنگی و گسستنِ شیرازه هموندی و نابود کردن هنجارهای اخلاقی ایرانیان بود. این پرسش که چرا و چگونه چنین شد، پرسشی درخورِ درنگ و پژوهش و بررسیِ روشمند است. پرداختن به این پرسش، کاری کارستانی ست که باید روزی در سایه ی نهادی مردمی بدان پرداخت تا از تکرار آن در آینده جلوگیری کرد. پرت نشویم. شکل و شمایل و شـِمای رفتاری آدمی را در هر زمان و مکان، شرایطِ زیستی او در همان زمان و مکان می سازد. این شکل و شمایل برای هر فرد، می تواند در دو زمان و یا دو مکان با هم متفاوت باشد. کسی در خانه می تواند پررو باشد و در کوچه کم رو. یا در زمان تنگدستی مهربان باشد و بهنگام توانگری سنگدل. سرشتِ آدمی، برداری پُردرازا و پهنا دارد که می تواند در هر زمان و مکان، شخصیتی ویژه ی از فرد بروز دهد. پژوهش های بسیاری در نیم سده ی گذشته نشان داده است که انسان ذهینی گله ای دارد و هویت خود را از گله و گروه خود، یعنی خانواده، قوم، قبیله و میهن خود می گیرد و آدمیان را از چشم اندازِ آن به خودی و بیگانه، بخشبندی می کند. نوزادن تا شش ماهگی، چهره های همه ی آدمیان و میمون ها را یکسان می بینند. اما از آن پس اندک اندک توانایی دیدن و درکِ ویژگی های چهره های خودی را پیدا می کنند. اما این توانایی در پیوند با بیگانگان نیاز زمان بیشتیر دارد و با آموزش و پرورش شکوفا می شود. برای نمونه، حافظه ی دیداری کودکی که در ایران بدنیا می آید، در دهسالگی می تواند بیشتر خویشاوندانِ خود را بشناسد و آنان را با نام صدا کند. اما همه مردمان چین را هم شکل و همانند ببیند. کودک دهساله ی چینی نیز، تجربه ای واروی این چگونگی دارد، یعنی به آسانی می تواند از روی ویژگی های چهره ی هر فردِ چینی، او را از دیگری بازشناسد، اما ای بسا همه ی ایرانیان را همسان و همچهره ببیند. این چگونگی را بُردارِ زیستبومی نوزاد شکل می دهد. این گونه است که شیوه ی رفتارها و کردارهای آدمی را سه گانه ی انسان، فرهنگ و زیستبوم شکل می دهد.(1) روان- زیست شناسان بسترِ زیستی رفتارها و کردارهای انسان را ژنتیک می دانند. اما این بستر تنها زمینه ی پذیرش و پروارِ برخی از توانایی های زیستیارانه را در خود دارد که الگوهای فرهنگی و اجتماعی بدانها پیوند می خورند و از آن ها نیرو می گیرند. به زبان دیگر، ساختارِ فیزیولوژیک انسان سخت افزاری برای دریافت نرم افزاری بنام فرهنگ است. اگر فرهنگی که برنامه چگونه زیستن و ماندنِ انسان در جهان است، با زیستبوم او همخوان نباشد، نسل او در جهان دیری نمی پاید.(2) این ناهمخوانی اکنون در بخش های بزرگی از جهان بخاطر پرتگاهی شدن زندگی، به گیری حیاتی بدل شده است. زیستن در جهانی که آب و هوای سالم در آن روبه فروکاهی ست و فراورده ای کشاورزی و دامی اش هر روز اندکتر و گرانتر می شود، با فرهنگ های کهنِ دیمی گرا و افسانه پرور جور در نمی آید. اکنون شرایطِ زیستیبومی در کشورهایی مانند ایران بسویی می رود که شاید برنامه ریزی با منطق ریاضی هم برای پیشگیری از اَبَر فاجعه دهشتناکی که در راه است، کارساز نباشد.
مباد که ما آخرین نسل از مردمان سرزمینی باشیم که نادانی و ناتوانیمان آن فلات
کهنسال را نابود کند. ................ 1. https://www.amazon.co.uk/Before-You-Know-Unconscious-Reasons/dp/1785150014 Post a Comment
Comments:
Post a Comment
|
يادداشت های ابراهيم هرندی eh118@yahoo.com نوشته های ديگر:مقاله ها و يادداشت ها برآيش هسـتی شعـــر طنـــــز پيوندها:کتاب های من بايگــانی:
August 2004
January 2005 May 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 February 2009 March 2009 April 2009 May 2009 August 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 April 2010 May 2010 August 2010 November 2010 December 2010 January 2011 February 2011 July 2011 October 2011 November 2011 December 2011 September 2012 October 2012 December 2012 January 2013 February 2013 March 2013 April 2013 July 2013 August 2013 September 2013 October 2013 January 2014 February 2014 April 2014 May 2014 June 2014 July 2014 August 2014 September 2014 October 2014 November 2014 December 2014 January 2015 February 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 July 2015 August 2015 September 2015 November 2015 December 2015 January 2016 March 2016 April 2016 May 2016 July 2016 August 2016 September 2016 October 2016 November 2016 December 2016 January 2017 February 2017 March 2017 April 2017 May 2017 June 2017 September 2017 October 2017 December 2017 April 2018 May 2018 June 2018 July 2018 August 2018 September 2018 October 2018 November 2018 December 2018 January 2019 February 2019 June 2019 September 2019 October 2019 November 2019 February 2020 March 2020 April 2020 May 2020 June 2020 July 2020 August 2020 January 2021 February 2021 March 2021 April 2021 August 2021 September 2021 October 2021 June 2022 July 2022 September 2022 October 2022 November 2022 December 2022 February 2023 March 2023 April 2023 May 2023 June 2023 July 2023 August 2023 September 2023 October 2023 November 2023 December 2023 February 2024 March 2024 April 2024 May 2024 June 2024 July 2024 August 2024 September 2024 October 2024 November 2024 December 2024 January 2025 |