گـُوبـــاره | |||
Saturday, September 24, 2016
تئوری داروین که براساس آن همه گیاهان و جانوران کنونی جهان، از
دگرگون شدن تدریجی گیاهان و جانوران پیشین شکل گرفته اند، در دوسده ِگذشته واتاب ِ
ژرفی بر بسیاری از دانش های مدرن، مانند؛ زیست شناسی، ژن پردازی، یاخته شناسی،
دام پروری، پزشکی و درمان، داروسازی و رفتار شناسی داشته است. متاسفانه گزاره های
بنیادین ِاین تئوری آن گونه که باید، به زبانِ فارسی برگردانده نشده است. از این
رو، برای بسیاری از ما، شنیدن نام داروین، همیاد با، "تئوری تکامل" و
این جمله کلیشه ای است که؛ "انسان از نسل میمون است."
چارلز رابرت داروین، زیست شناسِ انگلیسی که در سده نوزدهم
میلادی می زیست، تئوری تازه ای درباره چگونگیِ پیدایش زیندگان ارائه
داده است که من آن را تئوریِ "بَرآیش" می خوانم.(برآيِش بر وزن
مراکش را در اين جا در برابرِ"Evolution" آورده ام.
پيش از اين در زبانِ فارسی واژه "تكامل"، براى اين مفهوم به كار برده
شده است كه بارِ معنايى آن مخالفِ Evolution است. تكامل، اشاره به پروسه اى
هدفمند و حساب شده دارد، كه در آن رده بندىِ زيندگان، ساختارى نردبانى دارد و
انسان بر بالاترين پله آن جا گرفته است. نگرشِ داروينيست، درست روياروى اين چشم
انداز قرار گرفته است و از اينرو، من واژه "برآيش" را بجاى تكامل در
برابرEvolution می گذارم.)
از دیدگاه داروین، برآیش، روندِ دگرگونی های ساختاریِ زیندگان،
از آغاز پیدایش هستی تاکنون بر روی زمین است. این روند نزدیک به سه
میلیارد سال پیش با آغاز نخستین جرقه زندگی آغاز شده است و همزمان و همگام
با دگرگونی های زیستبومی، گونه ها و دسته ها و رسته های گوناگونی از قارچ ها،
ویروس ها، باکتری ها، گیاهان و جانوران گوناگون پدید آورده است. برآیش،
روندی هماره در کار و پایان ناپذیر است و تا هنگامی که زندگی بر روی زمین
هست، کشش ها و کوشش ها و واکنش های برآیشی نیز در کار خواهد بود. از این
چشم انداز، همه زیندگان کنونی زادگانِ تک یاخته ای هستند که اندی پس از
سرد شدن پوسته رویینِ زمین در دریا برآمد و اندک اندک در گذرِ تاریخ، فواره
وار به شاخه ها و خوشه ها و ذره های گوناگون روی گردانیدند. بنابراین، هستی
چشمه ای همگون داشته است و همه زیندگان هنوز نیز نیازهای بنیادینِ همگونی
دارند: نمونه این چگونگی، نیاز به هوا، آفتاب، خوراک و نوشاک است.
دگرگونی های برآیشی، پیگیرِ هدف ِ ویژه ای نیست و خواستی جز
سازگارتر ساختن تن و جانِ گياهان و جانوران، برای ماندگارتر کردن ژن های
آنان درجهان ندارد. این روند آنچنان کُند است که انسان را یارای دیدن آن
نیست زیرا دگرگونی های برآیشی که همان دگرگونی های ژنتیک است، پس از
صدها و گاه هزارها سال شکل می گیرد و پدید می آید. اندیشه پیوند زیندگان با
یکدیگر، ریشه درازی در تاریخ هستی شناسی دارد اما تا پیش از داروین کسی چیزی از
چگونگی شکل گیری این پیوند، نمی دانست. داروین نشان داد که ویژگی های ساختاری
گیاهان و جانوران که در پاسخ به نیازهای زیستبومی آنان شکل می گیرند، در گذر ِ
زمان به پیدایش گونه ها و دسته ها و رسته های گوناگون کشیده می شود. هرجا که
زیستبوم زینده ای در پرتو دگرگونی آب و هوا دیگرگون شده است، تنها زیندگانی که
تاب ماندن و سازگارساختن خود با زیستگاه خود بوده اند، ماندگار شده اند و دیگران
به ناگزیر، از گستره هستی به در شده اند. این چگونگی در سه و نیم میلیارد سال
گذشته، به پیدایش گیاهان و جانوران گوناگونی که هم روزگار ما هستند، کشیده شده
است.
پنداره برآیشِ هستی به گونه ای که از آن سخن رفت، با دیدمان
ها وگفتمان های زمانِ داروین ناسازگار نبود زیرا که بازتاب های آن،
باورهای بنیادینِ مردم آن روزگار را به پرسش می گرفت و سازمان ارزشی آن
باورها را ویران میساخت. پندارهِ همریشگیِ همه زیندگان، نه تنها هر گونه
برتریِ نژادی و فرهنگی را بی پایه می کند و اندیشه ی همگان را به سوی
برابری می راند، که جانوران و گیاهان را نیز به انسان نزدیکتر می کند و
اندیشهِ حریم و حقوقِ آن ها را در ذهن انسان زنده می کند. گذشته از
برآیند های ارزشی، اندیشه برآیشی، دیدمان های تاریخی و باوری زمانِ خود
را نیز به پرسش می گرفت. برآیش، انسان را رسته ای از دسته میمونها می
داند که در پیِ روندی هزاران ساله به جایگاه کنونیِ خود رسیده است. این
چشم انداز با باورهای دینی و فرهنگیِ آن زمان ناسازگار بود زیرا که از
دیدگاه آئین عیسوی انسان نزدیک به شش هزار سال پیش آفریده شده است و
زمین نیز اندی پیش از آن پدید آمده است.
بخشی از اندیشه های داروین درباره چگونگیِ پیدایشِ هستی،
نخستین بار در کتابی به نامِ؛ "خاستگاهِ رسته ها"1 در سال
۱۸۵۹ میلادی در لندن منتشر شد. انتشارِ این
کتاب، آنسان که پیش بینی شده بود جنجالِ فراوانی برانگیخت. برخی، پنداره
جهان خودرو و بی راهبر را سهمناکترین خطای اندیشه ی بشر دانستند و گروهی
جانور پنداری انسان را با زهرخندِ تمسخر نکوهیدند و تا به امروز داروین و
داروینیسم، سوژهِ پسندیده ای برای طنزآوران و کاریکاتوریست ها بوده است.
اما آشنایی بسیاری از مردم با تئوری داروین و هیاهوی بسیار درباره آن سبب
شد که چاپ دوم "خاستگاه رسته ها" در سال ۱۸۶۰ در نخستین روزِ انتشارِ آن نایاب شود و همه ۱۲۵۰ شماره آن به فروش برسد. این کتاب پس از چاپ دوم، شش بارِ
دیگر در زمان حیات داروین بازچاپ شد. واکنش همگانی آن چنان بود که پنج
سال پس از چاپ این کتاب، بیش از چهار هزار کتاب و جزوه و مقاله درباه آن
نوشته شده بود. در این نوشتارها، یکی او را " میمونی پیر با صورتی پر
مو" خوانده بود و دیگری وی را پایه گذارِ زیست شناسی ِمدرن نام داده
بود. با این همه، پس از چندی، تئوری برآیش پذیرفته شد و داروین در سال ۱۸۷۱ کتابِ دیگری بنام "دودمانِ انسان"2 به چاپ سپرد
که ویژه برآیش انسان است.
آنچه از روزگار داروین تاکنون تن به رازگشایی بررسی
های علمی نداده است، زمان برآیش انسان و جدایی او از رسته انسان - میمون است که
تاکنون هیچ نشان ِ روشنی از آن بدست نیامده است. این چگونگی در زیست شناسی،
"حلقه گمشده" نام گرفته است. پس از روزگار داروین، دو دستاورد بزرگ
علمی، زمینه ساز پذیرش تئوری وی بعنوان برترین تئوری بنیادین زیست شناسی شد. نخست
پیدایش دانش ژنتیک که چگونگی گذر ویژگی های ساختاری زیندگاه را از نسلی به نسل
دیگر آشکار کرد. دوم شناسایی ساختار ِ دی ان ای (DNA) که
برنامه شیوه کارکرد هر یاخته و در بر دارنده هسته توارث است. دانش ژنتیک، پیوند
میان ژن ها و ویژگی های ساختاری کالبد زیندگان را روشن ساخت. دستاورد دوم نیز
سبب شد که دسته بندی گیاهان و جانوران و شناسایی دسته ها و رسته ها و خانواده های
آن ها، به شیوه روشمند و دانش پذیرتری سامان پذیرد. این دو دستاورد، پاسخ یابی
برای پرسش های بی پاسخ نمای زمان داروين را در اين زمينه، آسانتر کرد و آنچه را اکنون؛
"سنتزِ مدرن" می نامند پديد آورد که نام دیگر آن داروینیسم نوین
است،
....................
1. On the Origin of Species
2. The Descent of Man
Post a Comment
Comments:
Post a Comment
|
يادداشت های ابراهيم هرندی eh118@yahoo.com نوشته های ديگر:مقاله ها و يادداشت ها برآيش هسـتی شعـــر طنـــــز پيوندها:کتاب های من بايگــانی:
August 2004
January 2005 May 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 February 2009 March 2009 April 2009 May 2009 August 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 April 2010 May 2010 August 2010 November 2010 December 2010 January 2011 February 2011 July 2011 October 2011 November 2011 December 2011 September 2012 October 2012 December 2012 January 2013 February 2013 March 2013 April 2013 July 2013 August 2013 September 2013 October 2013 January 2014 February 2014 April 2014 May 2014 June 2014 July 2014 August 2014 September 2014 October 2014 November 2014 December 2014 January 2015 February 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 July 2015 August 2015 September 2015 November 2015 December 2015 January 2016 March 2016 April 2016 May 2016 July 2016 August 2016 September 2016 October 2016 November 2016 December 2016 January 2017 February 2017 March 2017 April 2017 May 2017 June 2017 September 2017 October 2017 December 2017 April 2018 May 2018 June 2018 July 2018 August 2018 September 2018 October 2018 November 2018 December 2018 January 2019 February 2019 June 2019 September 2019 October 2019 November 2019 February 2020 March 2020 April 2020 May 2020 June 2020 July 2020 August 2020 January 2021 February 2021 March 2021 April 2021 August 2021 September 2021 October 2021 June 2022 July 2022 September 2022 October 2022 November 2022 December 2022 February 2023 March 2023 April 2023 May 2023 June 2023 July 2023 August 2023 September 2023 October 2023 November 2023 December 2023 February 2024 March 2024 April 2024 May 2024 June 2024 July 2024 August 2024 September 2024 October 2024 November 2024 December 2024 |