بخش ديگرِ دگرگونسازِ کشاورزی، پيدايش ورزش و ادبيات و هنر بود. انسان
جنگل زی، نيازی به ورزش نمی داشت، زيرا که دوندگی روزمره، نايی در تن او برای
ورزش برجا نمی گذاشت. انسان در پرتو کشاورزی توانست که از چرخه روزمرگی رها شود و
بتواند بی که نگران آب و نان خود باشد، به کار ديگری دست زند. آنچه کارِ فکری
خوانده می شود، برآيندی از کشاورزی ست که هم به پيدايش رشته های کاری ديگری
کشيده شد و در پايان به ويژه کاری راه بُرد، و هم برای نخستين بار در تاريخ
جانوران، تن های چاق و پر چربی پديد آورد. پيدايش ويژه کاری، يکی از برآيندهای
بزرگ کشاورزی ست.