گـُوبـــاره
 

Sunday, February 02, 2014


کفـــــتار درمانی! 


آمد اما در نگاهش مهر انسانی نبود
آمد اما آن که می گفتند و میدانی، نبود

گفته بودندش چه حالی داری اکنون؟ گفته بود:
" هيچ". پيدا بود، او چيزيش ايرانی نبود

پيش از آن که او بيايد کس نمی‏دانست کيست
هيچ کس آگاه از آن غول بيــابانی نبــود

تا که آمد، شادی و آبادی از ايران گريخت
زندگی زان پس بجز سر در گريبانی نبود

آمد و گفت؛ "آنچه می بايد بَشه، بايد بَشه"
بعد از آن در مملکت جز تغزيت خوانی نبود

ناکس اول گفت؛ "برق و گاز مجانی"، ولی
جزو ليست اش برق و نفت و گاز مجانی نبود

گفت از آزادی و استقلال و جمهوری، وليک
حاصلش جز جنگ و خونريزی و ويرانی نبود

بوق بود و باد می کردندش اندر، مردگان
بيق بود و در جهان آدمی، آنی نبود

انبيا و اوليا بودند اکنون جای خود
گرنبود اين بلبشو، گر اين مسلمانی نبود

ای دريغا، ای دريغا، کی چنين می شد که شد
گر به گيتی، خر به اين فت و فراوانی نبود

آن چه با ما کرد آن کفتار پير بی پدر

در حقيقت هيچ جز کفــتار درمانی نبود


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway