گـُوبـــاره
 

Wednesday, September 04, 2013


اقتصــادنا 


داشتم مقدمه ترجمه فارسی کتاب ِ " اقتصادنا" ، نوشته آيت الله محمد باقر صدر را نگاه می‏کردم که بازاين پرسش در ذهنم زنده شد که آيا ما تا پيش از آشنايی با دنيای مدرن و برآيندهای آن، آنچه را که غربيان"Economy" می‏نامند، داشته ايم؟ آيا واژه "اقتصاد"، برابر نهاد مناسبی برای اکونومی و "اکونوميکس"، بمعنای شيوه شناسايی اکونومی ست؟ اين پرسش را درباره همه گفتمان ها و دانش های مدرن می توان کرد و درپاسخ بدان در پيوند با برخی از مفاهيم و رشته ها، بی درنگ پاسخ داد. برای نمونه، آسان می توان گفت که ما چيزی بنام " روانشناسی" و يا "جامعه شناسی"، ايرانی و يا اسلامی نداريم و نداشته ايم. اما، درباره اقتصاد چطور؟
پاسخ اين پرسش را درباره اقتصاد اسلامی، محمد باقر صدر در اين کتاب داده است. فشرده سخن صدر در اين کتاب اين است که؛ اقتصاد، به معنای ميانه روی در کسب و کار، ويژه اسلام است و هيچ پيوندی با آنچه که اکونومی خوانده می‏شود، ندارد. از ديدگاه آيت الله صدر، کاربرد واژه " اقتصاد"، در اين راستا در زبان‏های عربی و يا فارسی برای آن است که برگردانندگان اين مفاهيم، برابر- نهاد مناسبی برای واژه "Economy" و هم "Economics" نيافته بوده اند، و گرنه در نظام مديريت سرمايه داری، اقتصاد و ميانه روی معنا ندارد.
اگر آنچه امروزه برابر"علم اقتصاد"، بعنوان يک رشته آکادميک نهاده اند، دانش بررسی چگونگی توليد و توزيع و مصرف و مديريت سازه‏های سازندگی بدانيم، اين دانش پديده ای مدرن است که شيوه روشمند پژوهش‏های آن، ريشه در سنت ِ بررسی و پژوهش ِپس از رنسانس دارد. پيش از آن، توليد و توزيع و مصرف هرگز دستمايه بررسی‏های روشمند نبوده است. بررسی گستره‏های "عرضهو "تقاضا"، دو بخش بزرگ در اقتصاد مدرن است. اين بررسی ريشه در اين پيش پنداره دارد که عرضه و تقاضا را می توان کم و زياد کرد و با دستبرد و دستکاری آن‏ها، اقتصاد را به سمت و سوی دلخواه هدايت کرد. اين چگونگی تا پيش از توانايی توليد انبوه،ناممکن بود و عرضه و تقاضا کم و بيش يکنواخت بود، زيرا که افرايش مواد خام آسان نبود تا بتوان در پرتو آن، عرضه کالايی را افزايش داد و از سويی نيز دستکاری ذهنيت مردم برای بالابردن تقاضا - به گونه ای که در نظام اقتصادی سرمايه داری باب است، وجود نداشت.
پس اگر آنچه نوشتيم درست باشد، تا پيش از آشنايی ما با فرهنگ غربی، ما چيزی بنام اقتصاد، به گونه ای که امروز از آن مراد می‏کنيم، نداشته ايم.

آشنايی با چيزی بنام اقتصاد مدرن را نخستين بار محمد علی فروغی به دستور حسین پیرنیا مؤتمن الملک، استاد مدرسه سیاسی وزارت خارجه وقت، کتاب "اصول علم ثروت ملل، یعنی اکونومی پلیتیک"، اثر پل بورگارد را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد که در 1323سال  قمری (اواخر سال 1905 میلادی)به چاپ رسید. اين کتاب سالیانی چند تنها کتاب درسی اقتصاد در ایران بود.

در زمان نگارش اين کتاب، "اقتصاد"، از حكمت و فلسفه غرب هم در ايران ناشناخته‌تر بود و واژه "قتصاد"، به معنایِ امروزی آن، در كتاب‌های فارسی نيز وجود نداشت. چنين بود که اولين كتاب علم اقتصاد را در ايران، كه همان کتابی  ست که به آن اشاره کردم، با نام "اصول علم ثروت ملل"  به زبان فارسی برگردانده شد.
شايد بتوان گفت که نه تنها ما، که ديگر سرزمين‏های غير غربی نيز، اقتصاد مدرن نداشته است. پس چه داشته‏ايم؟ پاسخ اين پرسش کارورزان اين رشته بدهند.

.....................................
اين که می گويم، باز اين پرسش در ذهن‏ام زنده شد، برای آن است که برای نخستين بار نيست که به اين نکته انديشيده ام. همچنين پيش از اين درباره اقتصاد اسلامی، مقاله های چندی خوانده بودم، از آيت کاشف الغطا گرفته تا ابوالحسن بنی صدر.


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway