سياهه دارِ
آب های رفته است
و تشنه ترانه
های بی نويد
چه آدمی!؟
زمين زمينه مناسبی
برای بودن است
و آسمان
بهانه ای برای بال و پر زدن
دل از زمين و
آسمان بريده است
بياد شيرهای
سنگی هزاره های دور
نمی گريزد از
گدُار ِ بی گذار خود دمی
ميان ذهن و
زندگی
چه دوزخی ست
زنده خوار!
چه راه ها و
چاه های درهمی!