گـُوبـــاره | |||
Thursday, August 20, 2009
سکولاريسم، گفتمانی درباره جدايی دين از دولت است. روش ها، منش ها و هنجارهای سکولار، همه زمينی، اين جهانی و انسانی ست. اگرچه جامعه دموکراتيک، حامعه ای سکولار است، اما، جامعه سکولار، هميشه جامعه دموکراتيک نيست. سکولاريسم، يکی از پيش زمينه های دموکراسی ست. بسياری از کشورهای سکولار در جهان کنونی به شيوه ديکتاتوری اداره میشود. مانند: سوريه، مصرو کوبا. پذيرش همگانی سکولاريسم، پيش نياز دموکراسی ست. دولت در جامعه دموکراتيک، افزون برسکولار بودن، برپايه ی آراء مردم استوار است. بدون پيدايش و جاافتادن دموکراسی، فرهنگ هيچ جامعه نادموکراتيک هرگز بسود همگان دگرگون نمی شود. در جامع های که دموکراسی وجود ندارد، هيچ چيزهمگانی نيز نمی توان يافت. اگر ملت را نماد همگانيت کشوری بپنداريم، میتوان گفت که کشوری که دولت دموکراتيک ندارد، ملت هم نمی تواند داشته باشد، چه رسد به چيزی ملی. در چنان کشوری، فرد و يا گروه حاکم، سود و زيان خود را "ملی"، می خواند، بی که ملت دستی در آن داشته باشد. نمونه اش شرکت ملی نفت ايران است که ملی بودنش چيزی شبيه " کفش ملی" ست. شوربختانه ملت ايران تاکنون هرگز سمهی در تعريف مليت خود نداشته است. حقوق بشر، گفتمانی ست که تنها کشورهای دموکرايتک با آن سروکار دارند. سخن گفتن از چنين حقوقی در جامعه ای که هنوز با دموکراسی سروکار ندارد، تنها میتواند جنبه تبليغاتی در گستره رسانه های جهانی داشته باشد. يعنی هنگامی که کسی میگويد که حقوق بشر زندانيان در فلان کشور پايمال می شود، او دارد به زبان حقوقی مردم اروپا و آمريکا با رسانه های جهانی از ستمی که بر زندانيان سرزمين خود می رود، سخن می گويد. وگرنه حقوق بشر در کشورهای پيشترفته صنعتی نيز به آسانی رعايت نمی شود. برای نمونه، درکشور انگلستان که يکی از کهن ترين و ريشه دارترين دموکراسی های جهان را دارد، قانون حقوق بشر، در سال 2000 از مجلس گذشت و هنوز بسياری از وکلای دادگستری، از مفاد کامل اين قانون ناآگاه اند.* آنچه تاکنون گفتيم، همه درباره برابری حقوقی ست. سکولاريزم، دموکراسی و حقوق بشر، می تواند زيان های اقتصادی را کاهش دهد اما، به برابری اقتصادی کشيده نمی شود. برابری اقتصادی گفتمانی گسترده است که پرداختن به آن کار ويژه کاران اخلاق، فلسفه و اقتصاد است. .............
* Human Rights Act(2000) Post a Comment Tuesday, August 11, 2009
دولت، نهادی مدنی، تاريخی، انسانیست که پيدايش آن در گروی پيشداشتهای فرهنگی و اجتماعی ويژهایست. اما حکومت، برآيندی از ذات خويشتنخواه و جانوری انسان است که نيازی به پيش زمينه فرهنگی و اجتماعی ندارد. اين چگونگی در ميان گله گرگان و درندگان شکل گيری خودبخودی دارد و ذات تمام خواه هر زينده، زمينه ساز آن است. با اين حساب، میتوان گفت که حکومت ساختاری طبيعی و همسو با طبيعت انسان دارد، اما دولت، برآيندی از خوی انسانی و آرمانخواهی فرهنگمند اوست. چنين است که...... دنبـــــاله..... Post a Comment Sunday, August 09, 2009نه، کورخواندهای خدای ما در نقاشی تو نيست و آسمان تو از ريسمان دروغ آويخته است هشدار، ريشخند ياران و نيشخند هزاران را در مغاک تيره خود هراس می ريسی و خورشيد را از نقشه جغرافيای شهر خط می زنی هشدار ترفند ياران و نيشخند هزاران را نامت، فرمان آتش است و، "الله اکبر"، تفیست که از بام خانه به روی تو می اندازند با چرکاب خشم هشدار بند ياران و زهرخند هزاران را Post a Comment Sunday, August 02, 2009
آنان که با افسانه ِ "دجّال"1 و خرش آشنا هستند، میدانند که اين خر از تبار چارپايان نجيبی نيست که در درازنای تاريخ باربردار و يار ِ انسان بوده است. خر ِ دجال که از سر ِ هر مویش نغمهای فريبنده پخش می شود تا دل و دين از همگان بربايد، نماد باستانی هراس دينمداران از بازشدن ِ دکان دينها و آئينهای ديگر و زياد شدن رقيب است. سردمداران دينی که مردم را رمه می پندارند و خود را افساردار آنان می دانند، هماره نگران آنند که کسی دکان دين تازهای را بازکند و مشتريان آنان را به آئين تازه فراخواند. از اينرو، از ديرباز افسانه دجال را ساختهاند و با اشاره به آن، مردم را از دل سپردن به پيامها و چشماندازها و راهها و روشهای تازه، باز داشتهاند. فشرده اين افسانه اين پنداره است که پيش از بازگشت مسيح به زمين، مسيح وار ِ فريبکاری خواهد آمد تا با ترفند و نيرنگ و افسون، مسيحيان را گمراه کند. اگر چه اين فريبکار، برای چندی در کار خود اندی پيشروی خواهد داشت، اما با آمدن مسيح راستين، بدست وی کشته خواهد شد. فرهنگ شيعی اين افسانه را از مسيحيت وام گرفته است و آب و رنگ آن را زيادتر کرده است و آن فريبکار را "دجّال" ناميده است. دجّال پيش از آمدن مهدی، سوار برخری که در تردستی و اغواگری دست کمی از خودش ندارد، پا به ميدان می گذارد و پيروان اسلام را از کوچک و بزرگ، به گمراهی می کشاند، اما با آمدن مهدی، بدست وی کشته می شود. يکی از ويژگیهای خر ِ دجال اين است که از سر هر مويش آهنگی به گوش می رسد. همصدايی و درهمی هارمونيک ِآهنگهای دجالی اين خر، چنان فريبنده است که دل و دين از همگان می ربايد. در گذر روزگار، هر بار که پديده تازهای با خوشداشت مردم روبرو شدهاست، دين بانان آن را خر ِ دجال زمان خواندهاند، از نگاره گریهای ارژنگ گرفته تا پيدايش راديو و سينما در دوران کنونی. اين چگونگی از آنروست که خودکامگان هر برآيه تازهای را تيری به تارک تاج شاهی خود میپندارند و هماره به مردم هشدار میدهند که در هر نوآمدی با ناباوری بنگرند و چشم و دل از آن که برگيرند، زيرا که هر ترانه تازهای می تواند ترفندی افسونبار باشد و آنان را از راه راست بلغزاند. به گمان من، ااينترنت، خر ِ دجال روزگار ماست. اين اَبَر رسانه مدرن، همه کسانی را که بدان دسترسی دارند، درگير خود می کند به آتش خود خيره می دارد و آسان می تواند آنان را نيز درگير ديدن و شنيدن و گفتن و نوشتن و خواندن و خريد و فروش و.... سازد. پيشتر دوگونه رسانه داشتيم؛ نخست تلفن که رسانهای دو سويه بود و که گفتگوی دوتن را ممکن میکرد و دوم رسانههای ديگر که پيام يک تن را به بيشمارانی می رساند، مانند روزنامه، راديو و تلويزيون. يکی از گرفتاریهای اين رسانهها، جدايی آنان از يکديگر بود. روزنامه خواندیست، راديو شنيدنی و تلويزيون ديدنی و هم شنيدنی. هر يک از اين سه، جدای از يکديگر، گستره ويژه کار خود را دارند. اينترنت برای نخستين بار، اين هرسه و بسی بيش از آن را در خود جا داده است و گفت و شنود و ديد و نوشت را يکجا، آنهم با کيفتی برتر ( ديجيتال) ممکن می کند و میتواند همگان را همزمان درگير ِ گرفت و داد و مراوده با هم سازد. ديگر آن که اين رسانه افسونگر، خبررسانی را آسان و ارزان و همگانی کرده است و گيرنده خبر را توانايی فرستندگی نيز داده است.2 اين چگونگی نه تنها پيوند ميان فرستنده و گيرنده اطلاعات را دگرگون کرده است، بلکه لگام اين ابزار پرتوان را برای نخستين بار از دست دارندگان قدرت در آورده است و اداره کردن خبر و دبيری و بازسازی و مهندسی حکومتی آن را ناميسر کرده است. اين چگونگی برای نخستين بار، درخبررسانی درباره زلزله در استان سيچوان در چين ديده شد. تنها نيمساعت پس از اين رويداد ناگوار، سيصد کاربر اينترنتی عکس و خبربه سايتهای گوناگون فرستادند و راديو بی بی سی نخستين خبر اين رويداد را از تويتر بازگويی کرد. هنگامه خبری اين زلزله چنان بود که حکومت چين، ناگزير از راست گويی درباره شمار کشته شدگان اين زلزله شد. خبر زلزلهای که پيشتر در چين رخ داده بود را حکومت سه سال پس از آن به جهانيان داده بود. با زلزله سيچوان، گفتمان تازهای در گستره رسانهای جهان بنام؛" خبرنگاری شهروندی"3 شکل گرفت. برآيندهای اين چگونگی در رويدادهای انتخاباتی ايران بيشتر برجهانيان آشکار شد. اين که به آسانی میتوان با با فرستادن چند عکس و فکس و خبر، پرده دروغ و دورويی حکومتی را دريد و در نگاه جهانيان، حساب ملتی نجيب و آزاديخواه را از حساب حکومتی طالبانی و گنديده جدا کرد. ديگر آن که تکنولوژی رسانهای، امروزه چنان تقش اجتماعی بزرگی يافته است که يکی از بازتابهای آن، بومی کردن هنجارهای پذيرفته شده جهانی و نمايش فراگير و جهانی ناهنجاریهای بومیست. از اين پس، همه ماموران حکومتی، هماره در ديدرس شهروندان خبرنگارو خبرنگاران شهروند خويشند. اين چگونگی، آرامش خودیها را برهم می زند و غيرخودیها را به برنما کردن زشتیها و کژیها و ناراستیها وامی دارد. خبرنگاری شهروندی، برآيندی از ذهنيت مدرن است که در پرتو پيشرفتهای تکنولوژيک پديد آمده است. چون اين ذهنيت، هوادارِ برابری افراد و حقوق بشراست، خودبخود با هر گونه حکومت دينی و خودکامه و ولايی سر ستيز دارد و بيشتر رفتارها و کردارهای دست اندرکاران و پادوهای چنين حکومتهايی را گزارش کردنی میشمارد. يکی از نمونههای درخشان اين چگونگی، سخن همين امروز آقای احمدی نژاد است که ميانه خود با رهبر را؛ " از جنس رابطه پدر و پسری" خواند. اين سخن در چارچوب نگرش سنتی و پيش مدرن، خدشه ناپذير و پذيرفتنی میتواند باشد. اما در ادبيات سياسی مدرن، دو گرفتاری بسيار اساسی دارد. نخست اين که در اين ميانه، "رابطه" به جای "ضابطه" نشسته است. ديگر آن که اين رابطه نه براساس قانون، بلکه بنيادی عاطفی و نانوشته و ناپژوهيدنی دارد که میتواند برای همگان، بجز برای آن دو، زيانمند باشد. چنين است که اين سخن که ريشه در چشماندازی سنتی و روستايی دارد و برای ارج گذاری به رهبر گفته شدهاست، از چشم انداز سياست مدرن، سخنی خنده آور و خبرساز می تواند باشد و هست زيرا که گفتن چنين سخنی برای هر سياستمداری در کشوری دموکراتيک، خودکشی سياسیست. بله، در گذشته چون ِدجال و خرش از دل فرهنگ بومی در میآمد، سردمداران، بدرستی آنها را میشناختند، چه ای بسا دجال يکی از خودیهای وازده ديروزی بود که آنک سازی ديگر ساز می کرد. اما خر دجال روزگار ما، پديده ای پيچيده و جهانی و ديجيتال است که دجالان خری که از زباله دان تاريخ سربرآوردهاند را يارای شناسايی آن نيست و چه بهتر که نباشد ...................... 1. دجّال، صيغه مبالغه از ريشه "دجل" به معنای نيرنگ و هم به معنای آب طلاست. پس دجال فريبکاری نيرنگ باز است با جنسی دو رو؛ ذاتی پليد با نمايی فريبنده، مانند آهن زنگاريده ای که روکشی زرين دارد. 2. عنوان "سردبير، خودم"، گويای آغاز انقلابی تازه در گستره رسانهای جهان است. 3. Citizen Journalism Post a Comment |
يادداشت های ابراهيم هرندی eh118@yahoo.com نوشته های ديگر:مقاله ها و يادداشت ها برآيش هسـتی شعـــر طنـــــز پيوندها:کتاب های من بايگــانی:
August 2004
January 2005 May 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 February 2009 March 2009 April 2009 May 2009 August 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 April 2010 May 2010 August 2010 November 2010 December 2010 January 2011 February 2011 July 2011 October 2011 November 2011 December 2011 September 2012 October 2012 December 2012 January 2013 February 2013 March 2013 April 2013 July 2013 August 2013 September 2013 October 2013 January 2014 February 2014 April 2014 May 2014 June 2014 July 2014 August 2014 September 2014 October 2014 November 2014 December 2014 January 2015 February 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 July 2015 August 2015 September 2015 November 2015 December 2015 January 2016 March 2016 April 2016 May 2016 July 2016 August 2016 September 2016 October 2016 November 2016 December 2016 January 2017 February 2017 March 2017 April 2017 May 2017 June 2017 September 2017 October 2017 December 2017 April 2018 May 2018 June 2018 July 2018 August 2018 September 2018 October 2018 November 2018 December 2018 January 2019 February 2019 June 2019 September 2019 October 2019 November 2019 February 2020 March 2020 April 2020 May 2020 June 2020 July 2020 August 2020 January 2021 February 2021 March 2021 April 2021 August 2021 September 2021 October 2021 June 2022 July 2022 September 2022 October 2022 November 2022 December 2022 February 2023 March 2023 April 2023 May 2023 June 2023 July 2023 August 2023 September 2023 October 2023 November 2023 December 2023 February 2024 March 2024 April 2024 May 2024 June 2024 July 2024 August 2024 September 2024 October 2024 November 2024 |