گـُوبـــاره
 

Wednesday, November 02, 2011


خطر ماهواره برای ديکتاتورها از بمب اتم هم بیشتر است. 


هربرت مارشال مکلوهان[1]، فيلسوف و تئوريسين نامدار کانادايی، گفتاورد فراگيری دارد که می گويد: "رسانه، خود پيام است.[2]" مرادِ وی از اين سخن اين است که بازتاب رسانه ‏های همگانی مدرن، از پيام‏هايی که به مردم می رسانند بيشتر است. چگونه؟ نمونه روزآمدی از تلويزيون‏های ماهواره‏ای فارسی زبان بياورم. چند روز پيش خبر روز جهانی کورش در رسانه‏های ايرانی پخش شد. پيام، خبر روز جهانی کورش بود، اما پخش بهنگام آن از تلويزيون‏ها، نام کورش را با همه پيامدهای سياسی ای که دارد، وارد ليست خبرهای روز کرد و يکراست به گستره ذهنی بينندگان اين تلويزيونها فرستاد. اين کار ساده پيامدهای بسيار ژرفی می‏تواند داشته باشد که کوچک‏ترين اين است که حکومت ايران ديگر نمی‏تواند گفتمان‏های روزمره‏ای که ذهن مردم را درگير می کنند، کنترل و مديريت کند، زيرا که رسانه‏های ماهواره‏ای هرآنچه که از چشم ‏انداز آخوندها "ناصواب"، است، برجسته و پرنما می‏کنند. چنين است که حکومت دينی از نابود کردن سُنّت‏ها و انديشه ‏های "طاغوتی"، مانند چارشنبه سوری، نوروز، سيزده بدر، موسيقی و رقص و پايکوبی و شادمانی و آهنگ‏های انگيزاننده و آخوند ستيز ناتوان و ناکام مانده است و حتی نتوانسته است نام و ياد کسی مانند، گوگوش را خاطره‏ها بزدايد.

اين گونه است که رسانه ، خود بخشی از پيام می شود و زمينه ذهنی مردم را دگرگون می کند و محاسبات حاکمان را برهم می‏زند. اين چگونگی سبب می‏شود که هر حکومتی به ناگزير برآن شود تا با کنترل کردن داده‏هايی که در دسترس همگانی ست، گفتمان‏های ذهنی مردم را در هر زمان مدُيريت کند. سانسور اين گونه پديد می‏آيد و در کشورهايی که قانون و نهادهای مدنی ندارند، جا می‏افتد و مانند ميکروبی کُشنده، به چرک می نشيند و سپس زهر پاشی می‏کند و همه توان‏های مردمی را نابود می‏سازد. سردمداران دولت‏های دموکراتيک هم چندان از سانسور بدشان نمی‏آيد. اما در آن کشورها، قانون آزادی رسانه ها و نهادينه بودن آن‏ها ، دولت‏ها را ناتوان از نابودی آن‏ها می‏کند. نمونه‏های سانسور دولتی در کشورهای دموکراتيک و جنگ با رسانه ‏ها، ماجرای واترگيت در امريکا، سانسوز خبرها درباره توان نظامی صدام و در دوران نزديک‏تر، خبرهای شيرين کاری‏های برلوسکونی، نخست وزير ايتاليا ست.
به گمان من حضور رسانه های همگانی مدرن در کشورهايی مانند ايران کنونی، خودبخود سياسی ست، زيرا که هدف رسانه‏های مدرن، بررسی واقعيت و پس زدن لايه‏ها و پوشه‏های دروغينی ست که روی حقيقت را پوشانده است. خبرنگار راستين کسی ست که مردم را از "واقعيت" يعنی آنچه هست، به حقيقت که ای بسا در پشت حقيقت پنهان باشد، است. اين گونه بود که خبرنگاران امريکايی توانستند پرده واقعيت‏های دروغينی را که بيل کلينتون در ماجرای دوستی‏اش با مونيکا لوئينسکی ساخته بود، بدرند و او را رسوا کنند. حکومت‏های خودکامه از آنچه در ذهن مردم می‏گذرد، بيش از هرچيز ديگری واهمه دارند. اين که آخوندها مردم را هماره ذاکر و شاکر می‏خواهند، برای آن است که هميشه ذهن خود را درگير بدارند و انديشه هايی که سربراهی را کاهش می دهد، به ذهن خود راه ندهند. اين چگونگی روياروی انديشيدن هماره و گزيدن فردی و مسئوليت پذيری برای گزينش‏های فردی ست. چنين است که آيت الله مظاهری به درستی دريافته است که خطر ماهواره از بمب اتم بیشتر است. چه هوش سرشاری دارد اين آخوند!
بله، من هم با آيت‏الله مظاهری همگمانم و ماهواره را يکی از اهرم‏های فروپاشی رژيم‏های کشورهای عریی می‏دانم. تنگدستی و تهيدستی بخودیِ خود "سلسله مراتب" قبيله‏ای و عشيره ای و فئودالی را از هم نمی‏پاشد. اين عوامل هزاران سال است که در آن سرزمين‏ها وجود داشته است. آنچه روستايی گرسنه را ياغی و شورشگر می کند، بازآرايی پيش پنداره‏های ذهنی او و ايجاد توقع تازه است. اين چگونگی در دوران کنونی در کشورهايی مانند ايران و مصر و يمن، تنها با آموزش از راه دور شدنی ست. اين که شبانگاه، پس از خوردن شام، که مردم آرام و رام در خانه نشسته‏اند ، کسی روبری آن‏ها درتلويزيون، با آن‏ها آرام سخن بگويد و نرم، نرم آن‏ها را با هنجارها و حقوق و تکاليف مدرن شهروندی آشنا کند و يا همه اين ها را غير مستقيم در ديگر مردم جهان نشان دهد. اين چگونگی، راهيابی به درون ذهن مردم و بازآرايی ارزش‏های فردی و شيوه انديشيدن و کارکردن ذهن است .


[1]. Herbert Marshall McLuhan, (1911 – 1980)
[2] . The medium is the message


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway