گـُوبـــاره
 

Monday, October 08, 2007


روان گردانی و رمه پروری 


هدف هر دين و آئينی کوک کردن ذهن انسان در راستای برنامه های آن دين و آئين است. اين چگونگی از راه ربودن ذهن انسان و بازسازی و بازپردازی آن روی می دهد و چنان ماهرانه و چابک شکل می گيرد که بسی بيش از بسياری از مردم هماره از آن نااگاه می مانند.

رُبايش ذهن راه های چندی دارد که بهترين آن ها را برمی شماريم. يکی از اين راه ها "روان-گردانی" است. ساختار ذهن انسان چنان است که هنگامی که آرام است، رام است. آرامی و رامی حتا اگر ساختگی و کارگردانی شده و آنی نيز باشد، باز در پيشنهاد پذيری انسان موثر است. اين چگونگی اساس کار هيپنوتراپی ست که در آن تراپيست، انسان را با آرام کردن، آماده پذيرا شدن پيشنهادهای خود می کند. انسان آرام، انسانی رام و آسيب پذير و پيشنهاد گيراست. دينکاران اين ويژگی ذهنی انسان را از دير بار شناخنه اند و از آن در رمه پروری پيروان خود بهره می جويند.

اگر چه روان- گردانی گفتمانی بسيار تکنيکی و ژرف و پيچيده می نمايد، اما کار بسيار ساده ای ست که در برنامه های دينی و آمورشی و هنری کاربردی روزمره دارد. نخست بايد فرد را برای زمانی دور و دراز کسل و خسته و آزرده کرد، آنسان که به مرز خواب و بيداری رسد و سپس با تلنگری ناگهانی وی را برانگيخت و با کوبه هايی پی در پی کودک بازيگوش درون او را برافشاند و به هلهله و پايگوبی واداشت. اين همان کاري ست که در نيايشگاه ها با خواندن مزامير و وردها و دعاهای بی معنا و دور و دراز و کسل کننده می کنند و پس از آن ارزش های بنيادی دينی را در نهاد نوباوگان می کارند (2 ) و در بزرگسالان به استوار کردن آن می پردازند. اين چگونگی را در موسيقی ايرانی نيز می توان ديد. نخست خواننده با آهنگی سوزناک و بيمارگونه، غزلی بلند را در دستگاهی حزن انگيز می خواند و سپس با تصنيفی شاد و دل انگيز، شنونده را يکه خور می کند و از خواب می جهاند و به پايگوبی وامی دارد. شايد اين چگونگی امروز کارکرد خود را از دست داده باشد اما بايد به ياد داشت که اين موسيقی – مانند موسيقی همه سرزمين ها - در گذشته رسانه ای درباری بوده است و در خدمت شاهان و هدف های درباری آنان بوده است.

روان گردانی با دستبرد در حالت روانی فرد و فرسايش و کاهش آرامش و آسايش وی و سپس شنگاندن ناگهانی ذهن انسان را با همه حس های پنجگانه می توان کرد. چله نشينی و ارتياض و روزه داری و احيا، همه نمونه هايی از اين ترفند روانی ست. چله نشين با محروم کردن خود از ديدنی ها و شنيدنی ها و کشيدنی ها و چشيدنی ها و هرآنچه که با حس های پنجگانه انسان سروکار دارد، به روانکاهی خود می پردازد و سپس با ترک ناگهانی جايگاه خود و چراندن حس های پنجگانه به شادی و آرمشی بيش از پيش از چله نشينی می رسد.

دگرگونه زيستن به گونه ای که يکی يا چند حس از حس های پنجگانه را برای چندی از کار بازدارد، دستکاری در فِيزيولوژی انسا ن است که واتابی در ساختار روانی انسان دارد. برای نمونه، روزه دار با خود داری از خوردن و آشاميدن نياز ِ خود به خوراک و نوشاک را افزايش می دهد و و با اين افزايش، از آرامش خود می کاهد. اين چگونگی در هنگام بازکردن روزه، طعم و مزه و بوی خوردنی ها و آشاميدنی ها را پرنما می کند و از آنها سمفونی دلنوازی می سازد که روزه دار با درگيری در آنها برای فرونشاندن گرسنگی و تشنگی خود، تجربه ای دلنشين می کند و آن را به حساب "روحانی"، بودن روزه داری می گذارد. در حقيقت اين تجربه روحانی، چيزی فراتر از پاداش برآوردن نياز ِ طبيعی انسان نيست. نيازی که با يک روز گرسنگی و تشنگی پديد می آيد.

همه رفتارها و کردارهايی که ريشه در روان گردانی انسان دارند، تجربه هايی را در وی پديد می آورند که انسان ناتوان از گزارش زبانی آن هاست. چنين است که اين تجربه ها گهگاه، روحانی، ملکوتی و آسمانی پنداشته می شود.


روان گردانی و وادار كردن غير مستقيم جانوری به كاری باافسونگری و شيفتن، يكی از ابزارهای ستيزِ همارهِ زيستاران با يكديگر برای بهره وری بيشتر از فرآورده های طبيعت است كه بيشتر كاربردی درون ـ نژادی دارد. پرنده ای كه با آواز خوش خود، دل از جفت خويش می برد و كام از وی می ستاند: موری كه با پراكندن افسونبويي، لشكری از موران را به كار وا می دارد؛ گُلی كه با رنگی چشم گير و ژرف و افسونبار، پروانه ها را بسوی خود می كشاند و به گرده افشانی می گمارد؛ ماری كه با خيره شدن در چشمِ پرنده اي، آن را خواب ميكند و می بلعد؛ مادينه ميمونی كه با نمايش نشيمنگاه خود به ميمونهای نر،آنها را شيفته خويش می سازد و مُجاب می كند؛ گياهی كه با خارهای خود جانوران را از دست زدن باز می دارد؛ تاری كه مگس را در تورِ می اندازد؛ زنبوری كه با رقصِ خود به لانه زنبوران ديگر راه می يابد و.....، بر و دوشی كه دل و دينی می بَرَد، همه نمونه هايی از روان گردانی و افسونگری گياهان و جانوران است. چنين است كه " زيرِ شمشيرِ غم اش رقص كنان" می رود.


Post a Comment
Comments:
درود بر استاد هرندی
 
Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway