گـُوبـــاره | |||
Sunday, July 29, 2007
دانستن تاريخ بسيار سودمند است و داشتن نگرش تاريخی از آن هم سودمند تر، اين نگرنش توانايی تازه ای به انسان می بخشد و رفتارها و کردارهای او و روندهای روزگار را پرمعناتر می کند. در گستره پژوهش و پالايش رويدادها و روندهای اجتماعی و سياسی، نگرشی که زمينه تاريخی ندارد ناراست و ناکارآمد است و چيزی ورای داده های زمان کنونی به کسی نمی دهد. با اين همه، من بند کردن ِ بی امان برخی از نويسندگان ايرانی را به تاريخ، کاری بيهوده می دانم. گذشته پاسخ های درستی برای پرسش های امروزی ما نمی تواند داشته باشد. به گمان من خواندن تاريخ، تنها می تواند برای درس آموزی از خطاهای پيشينيان سودمند باشد. اين بند کردن برای برخی، پيروی بره وار از نويسندگان پيشين است و گاه شکلی سياسی بخود می گيرد که اولی کرداری ناآگاهانه و دومی آگاهانه و هدفمند است. آنان که کليد همه قفل های بسته را در بازمانده ها و جستاوردهای تاريخی می جويند، يا از رويداد تاريخی بزرگی بنام " مدرنيزم" بی خبرند و يا برداشت بارآوری از آن ندارند. هم از اينرو، امروز و فردای ما و جهان را دنباله همگون ديروز می پندارند. اما حقُيقت اين است که گسست گذشته مردم همه سرزمين ها روزبروز با امروز و آينده آنها بيشتر می شود. اين چگونگی از آنروست که بيشتر سازه های سازنده فرهنک و جامعه و ذهنيت انسان کنونی، ساختکار دنيای کنونی ست و پيوند اندکی با گذشته وی دارد. شايد هم اين چگونگی برآيندی از واپس گرايی ذهنی ماست. ............................................. برخی نيز، بازی با تاريخ و گذشته را دست آويز هدفی سياسی کرده اند و به بازسازی و بازپردازی آن پرداخته اند. من با اين گروه کاری ندارم و کارشان را چيزی جز سبک شماری و نادان پنداری کتابخوان ايرانی نمی دانم. اينان برآنند تا جای دوستان و دشمنان ايران را در ذهن ما عوض کنند. Post a Comment Sunday, July 22, 2007
امروز زمان هرچيز که باشد، زمان برررسی اشتباه های مصدق نيست. البته اين بررسی کاری شايسته و بايسته است اما آنان که تا کنون به چنين کاری دست زده اند، بيشتر از چشم انداز تنگ ديدگاه سياسی گروه و دسته خود بدان پرداخته اند. اين چگونگی چنان گستره انديشه سياسی را در کشور ما آلوده است که بررسی روشمند و پاکيزه پرونده مصدق را برنمی تابد. شاه پرستان کوشيده اند نشان دهند که مصدق مردی خود خواه و کينه توز بود که با نيرنگ از سادگی مردم بهره می برد و هدفی جز سپردن کشور به بيگانگان نداشت. اسلامی ها گفته اند که مصدق ناکارآمد و ناکاردان و نامسلمان بود و راهنمايی ها و اندرزهای روحانيون را نپذيرفت و از هم اينرو شکست خورد. در اين ميان بسياری از چپی هايی نيز که در به تازگی به راه راست هدايت شده اند از آرمان گرا بودن مصدق و هنگام ناشناسی وی گفته اند. آشکار است که مصدق نيز چون هر انسان ديگری گاه اشتباه هم می کرد که شايسته بررسی و پزوهش است. اما اين بررسی کجا و کاربُرد ابزاری آن برای فريب مردم ايران و زمينه سازی برای بازگشت به گذشته و برپايی بساط زور و ستم به شيوه ای که شوربختانه تا کنون در فرهنگ ما رواج داشته است؟ هر سخن و انديشه ای که با کسی در ميان گذارده می شود، رويه ها و سويه های و بُردارهای گوناگونی دارد که هريک روشنگر بخشی از آن سخن و يا انديشه و نمايانگر و نماينده پيشينه صاحب آن است. يکی از اين بُردارها، "زمان" است. زمانمندی هر سخن و يا انديشه، پذيرش و پرورش و پويايی آن را چند چندان می کند. انديشه ای که پيش و پس از زمان خود بروز داده شود، نه جايی برای جولان می يابد و نه هرگز جا می افتد. اين گونه است که هنگام - شناسی را نخستين ويژگی سخنوری بايد دانست. آگاهی از اين که چه سخنی را در چه زمانی و چگونه بايد گفت، از جنس دانشی ست که داشتن آن انسان را تواناتر می کند. سخنوران و نويسندگان کاردان، با هنگام شناسی، واتاب انديشه های خود را در ذهن ما پرنماتر و تابناکتر می کنند و ما را گاه – بی که بدانيم – به راهی که يکسره در راستای سود آنها و زيان ماست، رهنمون می شوند. پس ما نيز بايد بياموزيم که هنگامی که با سخن و انديشه تازه ای روبرو می شويم، بُردار ِ زمانی آن را فراموش نکنيم و از خود بپرسيم که هدف ازارائه و انتشار اين سخن در اين زمان چيست. اگر از اين چشم انداز به برخی از انديشه های رايج در روزگار خود بنگريم، در می يابيم که بسياری از اين انديشه ها، ابزارهايی برای راهنمايی ذهن ما به پذيرش مفاهيمی ديگر است. بهانه هايی راهساز برای آماده کردن اذهان مردم در راستای هدفی سياسی. Post a Comment |
يادداشت های ابراهيم هرندی eh118@yahoo.com نوشته های ديگر:مقاله ها و يادداشت ها برآيش هسـتی شعـــر طنـــــز پيوندها:کتاب های من بايگــانی:
August 2004
January 2005 May 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 April 2007 May 2007 June 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 November 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 April 2008 May 2008 June 2008 August 2008 September 2008 October 2008 November 2008 December 2008 February 2009 March 2009 April 2009 May 2009 August 2009 September 2009 October 2009 November 2009 December 2009 January 2010 April 2010 May 2010 August 2010 November 2010 December 2010 January 2011 February 2011 July 2011 October 2011 November 2011 December 2011 September 2012 October 2012 December 2012 January 2013 February 2013 March 2013 April 2013 July 2013 August 2013 September 2013 October 2013 January 2014 February 2014 April 2014 May 2014 June 2014 July 2014 August 2014 September 2014 October 2014 November 2014 December 2014 January 2015 February 2015 March 2015 April 2015 May 2015 June 2015 July 2015 August 2015 September 2015 November 2015 December 2015 January 2016 March 2016 April 2016 May 2016 July 2016 August 2016 September 2016 October 2016 November 2016 December 2016 January 2017 February 2017 March 2017 April 2017 May 2017 June 2017 September 2017 October 2017 December 2017 April 2018 May 2018 June 2018 July 2018 August 2018 September 2018 October 2018 November 2018 December 2018 January 2019 February 2019 June 2019 September 2019 October 2019 November 2019 February 2020 March 2020 April 2020 May 2020 June 2020 July 2020 August 2020 January 2021 February 2021 March 2021 April 2021 August 2021 September 2021 October 2021 June 2022 July 2022 September 2022 October 2022 November 2022 December 2022 February 2023 March 2023 April 2023 May 2023 June 2023 July 2023 August 2023 September 2023 October 2023 November 2023 December 2023 February 2024 March 2024 April 2024 May 2024 June 2024 July 2024 August 2024 September 2024 October 2024 November 2024 |