.
خداوندا، دلی دُر دانه اش ده
توانِ ماندن اندر خانه اش ده
دل او را به من نزدیکــتر کـن
گریز از ناکس و بیگانه اش ده
بجز من، مهر هر کس در دل اوست
بـرون ریـز و دلـی دیـوانه اش ده
به گردِ شمع سوزانِ وجودم
خـدایا حالتِ پـروانـه اش ده
در آن زلف پریشانِ دل انگیز
از انگشتان دستم شانه اش ده
ولی گر آنچه می گویم، نشاید
خـدایا، پیـجری جـانانه اش ده