گـُوبـــاره
 

Monday, May 27, 2024


گِـردباد 




گردبادی که ما را می بَرَد
گهواره نیاکانمان بوده است
و خاکی که از خون جوانانمان
لاله می رویاند
راهی،
جز افسوسِ کـِشدارِ آهی
باز نمی گذارد.

این گونه است
که شیران سالخورده
بر ستون های ستبرِ باستانی سنگیده اند
و سایه های سنگین شان
همیشه برسر ما آوار بوده است.

نـه، همین نیست که هست
چه مارهایی در آستین های ما غنوده اند
و چه خون هایی در رویاهایمان ریخته می شود

شب نامه ها،
سرگذشتِ ما را به تاریکی و تردید سپرده اند
و تاریخ
از راه هایی
که به چاه ها رسیده اند
چیزی نمی داند

همیشه سراب
از رویاهای خاموشِ ما سیراب می شود
و، عشق
داستان به گِل نشستنِ کشتی شکسته ای ست
که کسی را بجایی نمی بَرَد.

هشدار که در این خاک
هوهای هذیانی باد
در گیسـوانِ بید
تفسیر خانمانسوز سربداری ست
نه سودای دل سپاری.



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway