گـُوبـــاره
 

Tuesday, March 26, 2024


نوروز؟ 




 می آيــد و نـمی آيــد، نـــوروز، ســال هـا سـال اســت

يعنی که سال ها سال است که حال ما همين حال است

 

تـحـويل مـی شــود سـالی، آنـگاه مـی زنـی فــالی

شايد که نو شود حالی، نه، بازهم همان فال است!

 

گويند روز پيروزی ست، نوروز راز بهروزی ست

اما کـدام پيـروزی، يا اين چـه "احسـن الحال" است؟

 

چون ره بـَرَد به بهروزی، خواب و خـيال نـوروزی

کی نو شود زمان تا کار براين روال و منوال است؟

 

نـه، نـو چگونـه گـردد روز، تا ســرزميـن مـا هـر روز

يا دست شاه خود خواهی ست، يا زیرِ پای دجال است

 

فـرقی نمی کـند تا کـه، اين آش هســت و اين کاســه

کاين زادروز جمشيد است يا روز شيخ خلخال است

 

تا روزگـار ما اين اسـت، تا دل غمـين و چرکـين اسـت

هر روز، همچو ديروز است، هر بُرج، بُرج اغفال است

 

بـردار دسـت از ايـن بـازی، وز ايـن خـيال پـردازی

این شیر بی سر و يال است، اين مرغ بی پروبال است

 

کی تازه می شـود حالی، تا نو شـود دل و بالی

می آيد و نمی آيد – نوروز- سال ها سال است




Post a Comment

Monday, March 18, 2024


یـادداشـت های شـــــبانه 


 خوشبختانه امسال، سالِ نو خودبخود تحويل نخواهد شد، بلکه رهبر معظم انقلاب، پس از دریافتِ آن از حضرت ولی عصر (عج)، تصميم خواهند گرفت که آيا به مصلحتِ اسلام و نظام هست که آن را در اين بُرهه از زمان تحويل کنند يا نه. علمای اعلام گفته اند که اين که تا حالا ما روی موضوعی ِبه اين حساسی کار نکرده بوديم، اشتباه محض بوده است و اميدواريم که خداوند تعالی از سر تقصيرات اين اُمت بگذرد. سال را بايد مقام ولايت عظمی از دست ولی عصر تحويل بگيرند و اگر مصلحت دانستند به امت حزب الله تحويل بدهند. نه این که مردم آن را از تلويزيون های بيگانه تحويل بگيرند. خب، معلوم است سالی که خارجی ها برايمان تحويل کنند، چگونه سالی از آب در خواهد آمد. چنان سالی با صد هزارتا ویروسِ جاسوسی و کوفت و مرگِ دیگه تحویل می شود و در کشور پخش می گردد و صد البته هم معلوم است که چنان سالی از بهارش پيداست. شما فکر می کنيد، بهارِ آزادی و بهار عربی و بهاره هدايت و اين ها، چه جوری پيدا شده اند؟

مگر تحویل سال کم اهیمت تر از رویت هلال ماه در آخر ماه رمضان است؟ خب، اگر رویت هلال باید با تاییدِ مقام عظمای ولایت رسمی شود، پس چرا باید اجازه دهیم که سال نو در کشور اسلامی، خودسر و یلخی تحویل شود؟ تحویل کی؟

از کجا معلوم که سالهایی که پس از انقلاب تحویل شده است، ماهیتِ صهیونیستی نداشته بوده است؟ اگر نداشته، پس این بی آبی و گرانی و تحریم و فقر و فلاکت از کجا آمده است؟ مگر نه این است که امریکا این بلبشو را برای گرانتر کردن دلارش راه انداخته است؟ این خارجی های همه شان سروته یک کرباس اند. ما سالها برای درآوردنِ حرصِ امریکا و انگلیس، با فرانسه معامله کردیم و حالیمون نبود که فرانسه دوست ما نیست و فقط میخواد آچار فرانسه بیشتری بما بفروشد. آقا، چند بار بگم، این خارجی های -2زاری  آدم بشو نیستند.  


برای همين، امسال بيت رهبری اعلام کرده است که سال نو با درایت بیشتری مدیریت خواهد شد و اگر مصلحت بود، آن را با حکم حکومتی تحويل خواهند کرد. امت فهیمِ اسلامی هم باید هشیار باشد و سال تحویلِ الکی و در-پیتی از امریکا و اسرائیل و این ها، تحویل نگیرد.  پس آنهايی که کسيه دوخته اند که نوروز و بهار قلابی راه بيندازند، بدانند که اگر امسال رهبر معظم این کار را به مصلحت اسلام ندانند – که البته بعید است که بدانند - سال نویی در کار نخواهد بود و ای بسا که ما تا يوم القيامه در سال کهنه درجا بزنیم.  البته این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بیاد بیاوریم که امسال ایامِ نوروز با ماه مبارک رمضان همزمان شده است. انگار خداوندِ تعالی میخواد ما را امتحان کند و ببیند که ما خدا را بیشتر دوست داریم یا خرما را. یعنی که ما خرما برای افطار می خریم یا نون دانمارکی برای پذیرایی نوروزی. پس یادمان باشد که در این امتحان هم خدای نکرده رفوزه نشویم.
 



Post a Comment

Friday, March 15, 2024


نوروز عید نیست 


نوروز، جشنِ پیروزیِ زندگی برمرگ، بهار بر زمستان، هستی بر نیستی، گرما بر سرما، روشنایی بر تاریکی، شادمانی بر اندوه، ترسالی بر بدسالی، سبزی بر خشکی، سرخی بر زردی، خُّرَمی بر خمودگی، و ترانه بر تباهی ‌ست. اگرچه این روز اکنون شکلی نمادین دارد و برای ایرانیان و بسیاری از مردمان حوزه ی نوروزی، سرآمدِ سنّت ‌های نیکو و یادآور روزگاران کهن آنهاست، اما رازِ ماندگاری نوروز در جایگاه زمانی آن است.

نوروز برآیند فرهنگی ی پدیده ‌‏ای طبیعی ‌‏ست. رویدادی هرساله که ریشه در طبیعت دارد و مردمانی در گوشه ‌ای از جهان که گستره نوروز می‌ توانش خواند، به پاسداشت آن می ‌پردازند. اما پرسش اساسی درباره نوروز این است که چرا این پدیده طبیعی، جهانی نیست؟ پاسخ این پرسش را باید در زیستبومِ نوروزیان، یعنی مردم گستره ‌ای که نوروز را جشن می ‌گیرند، جـُست. نوروز جشن آیینی در گستره فرهنگ کشاورزی ست. آغاز زمانی که زمین نفس می ‌کشد و زندگی در دل ِ دانه از خواب زمستانی خود برمی‌ خیزد و هسته ی بسته، در نهانخانه ی خاک، از خواب ِ گران خود بیدار می ‌شود و در تبِ رویش زبانه می‌ کشد. پس نوروز، نوید دهنده ی جوشش و خیزش و رویش گیاهان و زایش و بالش جانوران است. آغاز چرخه ی تولید کشاورزی.

کشاورزی دستاورد انسان در سرزمین‌ هایی‏ ست که دام و دانه در آ‏ن ها، نیازمند به پرورش و پرستاری و پالایش است. آنجا که دانه، دیمی و بی دستیاری دهقان می ‌روید و میوه از درخت می‌ بارد، کسی به پیشوازِ فصل رویش نمی ‌رود. در چنان زیستبومی، ماندگاری در گروی کار و کوششِ شبانروزی کشاورزان نیست. اما آنجا که تب رویش پیوندی نزدیک با تاب زیستن دارد و پایان زمستان، پایان بی دام و دانِگی و کم ‌داری‌ ست، بهار، پیام‌ آورِ زندگی بهتر، سازندگی بیشتر و آبادی و شادی دنباله‌ دار ا‏ست. این گونه است که مردمانِ فلات ایران از دیرباز به پیشواز بهار می‌ رفته‌ اند و آمدن فصل جوشش، خیزش، رویش و زایش را خوش می‌ داشته ‌اند و آغاز بهار را روز نو شدنِ هستی می‌ دانسته‌ اند و آن روز را جشن می گرفته اند و به شادخواری و هلهله و پایکوبی با بستگان و خویشاوندانِ خود می ‌پرداخته ‌اند. هم از اینروست که می‌ گویم نوروز، سالروزِ پیروزی زندگی بر مرگ است.

فراتر از آن، زمستان در سرزمین‌ هایی که هوا سرد می ‌شود، برای جانوران خونگرم، یعنی پرندگان و پستانداران، دشوارترین فصل سال است. بیشتر این جانوران، سرمای زمستان را بویژه در سرزمین ‌های سردسیر تاب نمی‌ آوردند. جانوران خونسرد با فرو کاستن شعله ی هستی خود، به خواب زمستانی می ‌روند، مانند قورباغه و لاک پشت که در گل و لای زیستبوم خود فرو می ‌روند و گاه تا شش ماه می ‌خوابند. اما جانوران خونگرم، ناگزیر از بیدار ماندن و خوردن و نوشیدن برای تامین انرژی خود هستند تا دمای بدن خود را همیشه یکسان نگه ‌دارند. برخی چون پرندگانِ مهاجر، از قشلاق به ییلاق می ‌روند. چندی از جانوران نیز لایه‌ ای ستبر از چربی در زیر پوست خود می ‌رویانند تا اُرگان ‌های درونی تنِ خود را گرم نگه دارند. با این همه، زمستان بزرگترین کُشنده ی جانوران است و هیچ دشمنی برای آن جانوران، بدتر از زمستان نیست.

زمستان فصل مرگباری برای جانوران است. شمار جانوارنی که در هر زمستان از سرماخوردگی و بیماری‌های ناشی از آن می ‌میرند، بسی بیش از مرگ و میر ناشی از بلاها و گیر و گرفتاریهای دیگر است. این چگونگی در برگیرنده ی انسان نیز که جانوری سرماگریز و برنامه ‌ریز است، می‌ شود. پذیرش ِاین سخن برای مردم سرزمین‌ های گرمسیر دشوار است، اما راست این است که سرما در هر زمستان، صدها هزار نفر را به کام نیستی می‌ فرستد و میلیون‌ها نفر را هم با سرماخوردگی و سینه پهلو و قولنج، ناکار می‌ کند. شادباش نوروز، در گذشته شادباش تاب آوردن زمستان و به سلامت گذشتن از آن و زنده ماندن بود. همه سرزمین‌ هایی که زمستان‌ هایی با سرمای کُشنده دارند، آغاز بهار را به گونه ‌ای جشن می‌ گیرند. چنین است که می ‌گویم نوروز، جشن پیروزی زندگی بر مرگ است. آیینی فرهنگی که ریشه ‌ای طبیعی دارد.

نوروز عید نیست، جشن آغاز فصل خیزش و رویش و روش است. عید از ریشه “عود”، بمعنای "بازگشت"، گفتمانی در حوزه ی نگرشِ اسلامی ست. مسلمانان دین خود را دینِ طبیعیِ ذاتِ انسان می انگارند و برآن اند که همه ی نوزادان در گینی، مسلمان زاده می شوند اما آموزش و پرورش در فرهنگ های غیراسلامی، ذاتِ خداجوی آدمی را که تسلیم در برابر خدا بجهان می آید، از راه بدر می کنند و بسیاری از آن فرهنگ ها، از او باشنده ای خودخواه و سرکش و نافرمانبردار می سازند. از نگرشِ اسلامی، این چگونگی برای آن است که فرهنگ هایی که انسان را کـُرنشگر در برابر فرمان های الهی بار نمی آورند، او را تا جاودان در چنگال دیوی درونی بنامِ "نفسِ اماره" گرفتار می کنند و در آن جهان به دوزخ می فرستند. این نفس آنچنان زورمند و فریبکار است که گاه از مسلمانان نیز تاب و توان می بَرَد. از اینرو مسلمانان گهگاه نیاز به درنگ در رفتارها و کردارهای خود برای بازگشت به ذاتِ خداگرای خویش دارند. روزهایی که در اسلام ویژه ی این چگونگی ست، “عید” نام دارد، یعنی روزِ "عودت" بمعنای بازگشت دادنِ نفس بسوی طبیعتِ راستین خود. در کتابِ نهج البلاغه که شیعیان آن را دفتر آموزه های علی ابن ابیطالب، نخستین امام خود می دانند، آمده است که: "هر روزی که بدون گناه سپری گردد، روزعید است." مراد از این سخن آن است که هرروزی که مسلمان دست از نفسِ هواخواهِ خود بردارد و بیادِ خدا باشد و خود را تسلیمِ او کند، در آنروز او به ذات خداجوی خود باز می گردد.۱ در روایت های دیگری آمده است که هر جمعه، عیدِ مسلمانان است. روزی برای درنگ در پرونده هفتگیِ بندگی خویش و کوشش در بازگشت به ذات تسلیم پذیرِ خود.

در تاریخ هزار و اندی ساله ی اسلام، مسلمانان برهرکشوری که یورش بردند، کوشیدند تا همه ی نمودها و نمادهای فرهنگ بومی آن کشور را ویران کنند. هرچه را نیز که نتوانستند نابود کنند، خودی کردند. نوروز یکی از این آیین های ماندگار بود که چون ماندگار شد، در دگردیسه کردن آن کوشیدند و آن را "عیدِ نوروز" خواندند. آنگاه برای خودی کردنِ آن، حدیث ها و روایت ها ساختند و دعاهای عربی برایش نوشتند. اما عید کجا و نوروز کجا؟ نوروز، زمانِ گل برافشاندن و پایکوبی و هلهله و شادی و شادخواری ست. عید، روز توبه و انابه و نگونبان شدن و سربرخاک نهادن و ناله و زاری کردن بدرگاه خدای اعرابِ بادیه نشین.

بلـه، نوروز، عید نیست. نوروز است. عیدِ نوروز، گفتمانی همانندِ حقوقِ بشرِ اسلامی و یا فمنیسم اسلامی و یا اندیشمندِ اسلامی ست. ترکیباتی ناهمایند و ناهماهنگ مانندِ کچلِ بی مو و یا سبزِ بی رنگ و یا مثلثٍ چارگوش!



Post a Comment

Saturday, March 09, 2024


بهار، اکنون دیوانه وار در راه است. 


بهـار در راه است.
- بهـار!؟
- امسال!؟
آری، بهـار در راه است.

هوا، اگرچه نفس گير.
سفره گرچه تهی.
اگرچه پنجره ای را لبی نمی جنبد
و جنگ،
آتش و خو.....

دلا رها کن و بگذر،
بهـار اکنون دیوانه وار در راه است.




Post a Comment

Friday, March 01, 2024


ديگر كسی‌ نمی‌ آيد 


 در نگاه‌ِ تو سرِ بريده‌ ای ست‌

كه‌ لاله‌ را جام‌ِ خون‌ می‌ كند

و جان‌ را جوانه‌ ی اندوه‌.

 

دريا،

      شوراب‌ِ اشك‌ِ فرشتگان‌ است‌

و فواره‌ ی باژگونِ‌ِ بيد

                           تنديس‌ِ جنون.‌

 

"عجوزه"ی فريبكاری‌ ست‌ جهان!

"بيتوته‌ كوتاهی‌

                   در فاصله‌ گناه‌ و دوزخ‌."*

 

چه‌ بيهوده‌ پايان‌ِ جهان‌ را به‌ ماتم‌ نشسته‌ ای!‌

رويای‌ مردگان‌ است‌

بُغضی‌ كه‌ در جان‌ِ تو ترك‌ می‌ خورَد

و سايه‌ ای‌ كه‌ تو را با خود به‌ آغاز جهان‌ می‌ كشاند

 

چه‌ بيهوده‌ می‌ پايند دستان‌ِ تو

ديوارها و فاصله‌ ها را

چه‌ بيهوده‌!

 

ديگر زمين،‌ زمينِ‌ِ خدا نيست‌

ديگر كسی‌ نمی‌ آيد

و آسمان‌ِ ابری و آلوده‌

رنگين‌ كمان‌ِ كودكی‌ِ ما را

از ياد برده‌ است‌.

 

...........

* بیتوته‌ی کوتاهی‌ست جهان
   در فاصله‌ی گناه و دوزخ

  (شاملو)



Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway