چشمانت را ببند و آرام و رام
خورشيد را در جانات خاموش کن
......
کردی؟
اکنون دريا را از نقشه جغرافيای جهانات بردار
تا ريشه هر ترانه در خاموشی بخشکد
......
بهتر شد؟
نــــگاه کن
اينک هردرخت عرعر ِ آوارگیست
آسمان،...
کدام آسمان؟ خورشيد مرده است
ديگر هيچ انگيزه و رنگيزهای
دلی را هوايی نمیکند
کوهها د رغربت غمناک خويش غنودهاند
و رودها در سياهی گم میشوند
وباران،
ترانه بی ترنم تنهايیست
بهترنشد؟
چشمانات را ببند و تاری بتن
از آيه "اَمَن يُجيب" برگرد خويش
تا بتارانی هوا را
چشمانت را ببند و بمير
که اينجا خانه شعرو شور و شيدايیست