گـُوبـــاره
 

Tuesday, May 22, 2007


پدـــــداره های نادرست 


يکی از شگفتی های روزگار ما اين است که پنداره ها ی همگانی نادرستی در ذهن انسان می نشاند که به گمان من ريشه بسياری از ناخوشی ها و کژی ها و مژی های رفتاری و کرداری انسان مدرن است. چند تا ازاين پنداره ها را برمی شمارم تا منظورم روشن تر شود.

1. اين که هرکسی می تواند و بايد خميره خود را در کارگاه های آمورشی - يعنی دبستان و دبيرستان و دانشسرا و دانشگاه – بورزد و پرورش دهد. شمار فزاينده مردودين و واخوردگان اين نهادها گواهی برنادرستی اين پنداره است. سرخورد گان نظام آموزشی ، نه تنها بهترين و سازنده ترين دوران زندگی خود را تباه می کنند، بلکه داغی از اين شکست بر دل می گيرند که در بسياری از آنان زمينه ساز عقده های بزرگی در بزرگسالی می شود. همه کودکان درجاهايی که دسترسی به آموزش وجود دارد، با روياهای رنگين به دبستان می روند و بسيارانی از اين همه، با کابوس های سنگين، به لشکر بی کاران و رويا بافان می پيوندند.


2. اين که انسان بايد همه برآيندها و نيازهای زندگی شهری را تاب بياورد و خود را برای رويارويی با گرفتاری های آنها آماده کند؛ خدمت سربازی، گواهينامه رانندگی، کنکور، بچه داری، عيالواری و......،

3. اين که فرد بايد همه فن حريف باشد، از توانايی سوارکردن و راه انداختن ِ کامپيوترگرفته تا باز کردن راه بسته در دستشويی. از پرکردن فورم های اداری تا سخنرانی در جمع.


يکی از اين پنداره های نادرست هم اين است که هرکسی می تواند نويسندگی کند. درست است، اگر ابزار کار را داشته باشد می تواند. اين کار، ابزار زيادی نمی خواهد؛ قلمی وکاغذی و نويسنده ای و سپس چيزی برای نوشتن. اما در بيشتر نوشته های فارسی، انگاراين دو نياز آخری – نويسنده و ايده - وجود نداشته است. اين که کسی خيال کند که آشنايی با زبانی برای نوشتن به آن زبان کافی ست، يکی از بزرگترين پنداره های نادرست اين روزگار است. از آن شگفت تر اين که کسی بدون داشتن سختی برای نوشتن، دست به اين کار بزند.


Post a Comment
Comments:
الهی قربون زبون شیرینت برم! که هر چی می نویسی انقدر به من می چسبه.
 
Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway