گـُوبـــاره
 

Saturday, November 25, 2006


شــبگرد کوچه ها 


هادی خرسندی، طنزپرداز بزرگ روزگار ما که مفتول واژگان را با اورانيوم طنز ترکيب می کند و از آنها بمب های خطرناک خنده می سازد - که البته حق مسلم - اوست، در آخرين يادداشت خود در اصغرآقا، يادی کرده است از زنده ياد سوسن، خواننده ترانه های ساده کوی و بازاری چند دهه گذشته. از شما چه پنهان که من از صدای زنگاری و واسوخته اين خواننده پاکدل و نيک نهاد خوشم می آيد و يک بار نيز که گفتگوی تلويزيونی سوسن را تماشا می کردم، از دريا دلی و انساندوستی روشن و بی پيرايه ِ او به هيجان آمدم و گريستم. هربارهم که اين راز را با دوستان نزديک خود در ميان گذاشته ام با نگاه های چپ چپ آنان رويارو شده ام و با شگفتی بی کران آنان و اين پرسش که؛ ..سوسن!؟

هربار نيز که با اين پرسش روبرو شده ام، ناگزيزازسخنرانی دنباله داری درباره چرايی اين "گناه کبيره"، شده ام تا شايد اين دوستداری را توجيه کنم!

گويا اين گرفتاری را بسياری از کسان ديگر هم داشته اند. تا آنجا که من می دانم تنها دو نفرپيش از هادی خرسندی به نام و کار زنده ياد سوسن اشاره کرده اند؛ نخست منصور اوجی، شاعر ايرانی که نام يکی از گريده های شعر او، "اين سوسن است که می خواند"، بود و ديگری آقای پرويز صياد، هنرمند طنز پرداز و چيره دست، که در برنامه ای تلويزيونی به بررسی ترانه های سوسن پرداخته است.

فرهنگ روزمرگی، بخش بزرگی از هر فرهنگ شفاهی ست و فرهنگ شفاهی، آينه تمام نمايی از ژرفساخت روانی مردم هر سرزمين. من در گذشته يادداشتی در اين باره نوشته ام که می توانيد آن را در اينجا بخوانيد.

اما براستی چرا فرهنگ روشنفکری ما اين همه از فرهنگ مردم بدور است.

..........................
نام اين يادداشت، يادآوردی از اين مصرع در يکی از ترانه های سوسن است:
عشق تو نازنينم، شبگرد کوچه هام کرد



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway