گـُوبـــاره
 

Tuesday, February 11, 2025


یادداشت های شـــبانه 


 22 بهمن برای ما ایرانیان باید روز درنگ باشد. باید هرسال دراین روز، نگرانِ آینده ای باشیم که می تواند چنین روزی را دوباره میدان دهد. این نگرانی را می توان با درنگ کردن در رویداد ناگهانی و ویرانگری که در روز 22 بهمن سال 1357 رخ داد و پرسش های بی شماری که درباره این رویداد می توان پرسید، چاره کرد. برای نمونه می توان از اهل اندیشه پرسید که چرا پس از دو انقلاب بزرگ، به ناگهان سازوکارِ حکومتی قرون وسطایی فراهم آمد و بیش و پیش از آن که مردم از چیستی آن حکومت و کیستی بانیانش آگاه شوند، انقلاب ملتی را بلعید و دمار از روزگار آنان برآورد؟

می توان و باید از پشتیبانان حکومت پهلوی پرسید که چرا از دلِ حکومتی که قرار بود ایرانیان را به "دروازه های طلایی تمدنِ بزرگ" برساند، بناگه حکومتی داعشی سربرآورد و همه ی دستاوردهای نیم سده ی حکومت پهلوی را یک شبه یا یک روزه روبید و کشور را به ژرفای واپسگرایی سُراند؟ در سیاست، نیک و بدِ سیاستمداران و دوره امورداری آنان را با میراثی که برجا می گذارند، می سنجند. پس بجاست که بپرسیم در درورانی که همه چیز ایران و مردمانش دگرگون شد و ایران رنگ و رویی دیگر گرفت و چنان می نمود که بسوی آینده ای بهتر روان است، چگونه مردی قرون وسطایی که انگار از دل سیاهچال های روزگاران تاریک تباهی تاریخ برآمده بود و حتی همکارانش نیز به او بهایی نمی دادند، این سان آسان سنگلاخِ سیاست ایران را در نوردید و تومار پادشاهی را درهم پیچید و بی پرده و بی پروا، هرچه خواست گفت و هرچه گفت کرد؟

می توان از اندیشمندان و خُبرگان علوم انسانی و سیاسی و اقتصادی پرسید که چرا در کشوری که نزدیک به 80 سال پیش، انقلابی برای راهگشایی بسوی آینده ای قانونمدار رُخ داد و در دهه های پس از آن هزاران کتاب و رساله و مقاله و نشست و سمینار و کنفرانس درباره پیشرفت، توسعه، انقلابِ صنعتی، نگرشِ مدرن، غرب و شرق، سیاست، آئینِ شهروندی، ایدئولوژی، صنعت، صادرات، نفت، مدیریت، امورداری و دیگر گفتمان های روشنفکری پدید آمد، این گونه یکباره به چنبرِ چشم اندازِ واپسگرایی و خرافه باوری افتاد و آماده گاه تروریست پروری و خشونت گستری و آشوبگری جهانی شد؟

می توان از گروه ها و سازمان های سیاسی و چریکی و انقلابی پرسید که چگونه کوشش های آرمانخواهانه ی شما که نویدِ فردایی بهتر با مشارکت مردم در ساختن ایرانی آزاد و آباد و سکولار می داد، زمینه ی برپایی حکومت خرافی آخوندها شد؟ چرا شعارِ "پیش بسوی فردایی بهتر"، ما را بسوی دیروزی بدتر رواند؟

می توان از آکادمیسین ها و دانشگاهیان پرسید که چرا دانشگاه که باید کارگاه شهروند سازی و سنگر مبارزه با خرافه و نادانی باشد، مسجد و حوزه شد. چرا و چگونه در جنگ کهنه با نو که اکنون بیش از دوسده است که در کشور ما درگرفته است،"حوزه علمیه"، که نماد نگرش خرافه باوری در دورانِ پارینه سنگی ست، بر دانشگاه که نمادِ زندگی مدرن است، چیره شد؟

دنبــاله



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway