گـُوبـــاره
 

Tuesday, January 28, 2025


بهشـت زهـرا 




 تا چهره ی اسلام هویدا شده است

جمـهوری اســلامی برپـا شده است

هم گور اجاره ایست، هم سنگ اقساط

به به، همه جا بهشتِ زهرا شده است




Post a Comment

Wednesday, January 22, 2025




  من نه آن رندم که چای از دستِ آبدارچی بگیرم

خـود شـدم آبـدارچی، تا زنـده مانـم، تا نمـیرم



Post a Comment

Thursday, January 09, 2025


ایول ایول هوشِ مصنوعی، چه چشم اندازِ خوبی! 


 سایتِ گفتارنیوز که درباره ی هر عکس-نوشتاری که منتشر می کند، هزار نکته ی باریکتر ز مو می توان گفت و نوشت، این بار به دوران پس از فروپاشی رژیم اسلامی از نگاه هوش مصنوعی (AI) پرداخته است. نویسنده ی مطلب از چت جی بی تی یا یکی از سایت های هوشمند پرسیده است که پس از رفتنِ حکومت اسلامی، چه خواهد شد. آن سایت هم با توجه به ساختار و بافتارِ آن پرسش و شیوه ی پرسیدن و اطلاعاتی که در دسترس دارد، عکس هایی تولید کرده است که اگر نرم افزار آن انسان بود، بیننده بی درنگ می پنداشت که طرف باید شاه اللهی باشد. اما چون ما می دانیم که هوش مصنوعی توانایی نگاه کردن ندارد و رمّالی هم نمی تواند بکند. پس آنچه را در اختیار پرسنده می گذارد، نگاه آپارتچی آن است؛ یعنی نگاهِ کسی که لگاریتم نرم افزارش را نوشته است.

انگلیسی ها گفتاردِ زبانزدی درباره ی داده های برنامه های نرم افزاری کامپیوتری، از موتور های جستجو تا هوش مصنوعی دارند که می گوید:
Garbage in, garbage out (GIGO)
یعنی که اگر آشغال بدهی، آشغال می گیری. این گفتاورد اشاره به این موضوع دارد که توان اطلاعاتی هر نرم افزارِ داده یاب و پژوهشگر و بررس، به اندازه ی توان ذهنی برنامه ریز آن است. پس برنامه های هوش مصنوعی ما، همخوان و همایند با هوش و گوش خودمان است و آرمان ها و آرزوهای ما – البته با شتاب و اطلاعاتِ بیشتری - را بازتاب می دهند. از اینرو، شگفت نیست اگر هوش مصنوعی ما هم شاه اللهی بشود و چشم انداز آینده را در گذشته جستجو کند و اهلِ "بازگشتِ به خویش" باشد.
.......................................
نگاه کنید به لینکِ زیر:


Post a Comment

Thursday, January 02, 2025



با حافظ

شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی که هایل بود، کشکی بود
و غوغایی که در جمعِ ســـبکبارانِ سـاحل بود، کشکی بود

 

فقیه و عاشق و معشوق و رند و شحنه، هم پیمان و همبازی
و دسـتی که بجـام بـاده و پایـی که در گِل بـود، کشـکی بـود

 

چه شبها تا سحر از کهکشان ها جلوه های ویژه باراندند
چه سقف بی ستونی که میان آسمان و آرزو ول بود، کشکی بود

 

هوای نافه ای کاخر صبا زان طره می بگشود، بَنگ و دود
و کولاکی که در آغوش سبز بوته ی هِل بود، کشکی بود

 

بساطِ مارگیری بود و سرکاری و بی باری و بی عاری
و اعجازی که در اغوای جمعِ آن عوامل بود، کشکی بود

 

بناگه پرده چون واشد، مثال روز پیدا شد، به زیبایی
که تمثالی که در زیرِ، نقابِ آن شمایل بود، کشکی بود

 

چه فتواها که بی پروا، همی دادند و آخر نیز وادادند
که ژرفایی که در بنیاد توضیح المسائل بود، کشکی بود

 

جَـرَس فریاد بردارد که؛ای قومِ خراباتی، قروقاطی
همه پیدا و پنهانی که در اجزای پازل بود، کشکی بود.



Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway