|
یـادداشـت های شـــــبانه: (۸۹)
حمله به آرامگاهِ کارل مارکس، این قله بلندِ اندیشه ی انسانی، رویدادِ تازه ای نیست. بارها بر تک ستونِ این آرامگاه رنگ پاشیده اند و در پای آن زباله ریخته اند. بارها کسانی شبانه در پی سنگسارِ آن برآمده اند. چند سال پیش کسی یا کسانی کوشیده بودند که سرِ مارکس را از روی ستون با طناب جدا کنند و به پایین بکشند. در سال ۱۹۷۰ میلادی، دورادورِ ستونِ ایستاده بر آرامگاه را بمب لوله ای گذاشته بودند که خوشبختانه آتشزنه ی آن کارا نشد. این بار اما کسی یا کسانی با چکش، به لوحِ مرمرِ رویین ستون حمله کرده اند.
اگرچه این ویرانگری نیز می تواند کارِ ابلهی روانی و یا فاشیشتی مالیخولیایی باشد، اما در دوسال گذشته، این گونه کارها در انگلیس روبه افزایش بوده است. اکنون سربازانِ خود- انگیخته ی اخلاق ویکتوریایی در پرتو آتشی که برکزیت بپاکرده است، در پی پاکسازی جامعه بر آمده اند.۱ این چگونگی حمله به یهودیان را افزایش داده است و نیز سبب شده است که اکنون سازمان اطلاعاتِ بریتانیا (MI۵)، بجای پلیسِ، مبارزه با دست راستی های افراطی مبارزه کند.۲ در پیوند با حمله به آثار باستانی، چندی پیش کسی به اتهامِ کوشش در سوزاندنِ خانه داروین به آن خانه که اکنون از سوی سازمان میراث انگلیس به موزه تبدیل شده است، دستگیر شد.
من این رویدادها را نمادی از آتشِ خشمِ برافروخته ی مردمی می دانم که دیگر به نمایندگان خود در پارلمان و نیز به دولت اعتماد ندارند و آسیمه سر در پی برافکندنِ طرحی نو هستند. قدرتمندان حاکم نیز با آگاهی از این چگونگی، این تهدید را به فرصتی برای جدا کردنِ بریتانیا از اروپا کرد ه اند تا پس از رها شدن از چنگال قوانین اروپا، انگلیس را به سنگاپورِ اروپا بدل کنند.٣ در حقیقت آنچه اکنون در انگلیس، بی برنامگی و سردرگمی می نماید، نقشه راهی برای رسیدن به این هدف است.
دنبـــاله
|
|
|