گـُوبـــاره
 

Monday, December 24, 2018


رفتارهای میمونی. 



نزدیک به همۀ رفتارها و کردارهای آدمیان در شکل ها و شیوه های گوناگونش، گونه ها و نمونه هایی از رفتارها و کردارهای میمونی ست که بخش بزرگی از آن در پنجاه میلیون سال گذشته در میان میمون های گروه زی بویژه گونه های عنتر و گوریل در جنگل ها، دشت ها و دمن ها در پاسخ به نیازهای زیستبومیِ این جانوران شکل گرفته است و بخش اندکی از آن نیز در هزاره های نزدیک، در بیابان های گرم و سوزان در پی انبوه شدنِ شمارِ گونۀ انسان. همۀ آموزه ها و گزاره ها و پذیره های دین ها و آئین ها و گرایش ها و نگرش ها و ایدئولوژی ها و نیز، همۀ ترفندهای انسان فریبی، برای پنهان کردنِ این حقیقت پدید آمده است تا انسان را تافتۀ جدا بافته ای نشان دهد. حقیقتی که پوشاندن و پنهان داشتنِ آن با لایه های دروغینی از واقعیت های ساختگی از هزاره های کهن تا به امروز توانسته است دکان های سودآوری برای فریبکاران و ترفند بازان و معرکه گیرانِ آئینی، دینی و اخلاقی باز کند.۱   

حقیقت این است که آدمی نیز چون شاخه ای از درختِ بارورِ هستی و رسته ای از دستۀ میمون ها، پیوندِ بسیار نزدیکی با عنتر و شمپانزه دارد و با آن ها بر یک شاخۀ رُسته است و برآمده است.2 این همریشگی و همرستگی سبب شده است که ژرفساختِ ژنتیکِ انسان و شمپانزه آنچنان بیکدیگر نزدیک باشد که بسیاری از ویژگی های رفتاری، کرداری و عاطفی این دو جانور همانند و همگون باشد. برای نمونه، انسان نیز مانندِ شمپانزه، گاه بجای "نه" گفتن، سرش را تکان می دهد. این کردارِ انسانی، یادگاری از دوران پیش از برآیش زبان است که انسان نیز چونان میمون های دیگر، با ایماء و اشاره که اکنون "زبانِ تن"، خوانده می شود، سخن می گفته است.3

نمونۀ دیگری از کردارهای همگون میان انسان و شمپانزه، دست دراز کردن برای کمک خواستن است. هر این دو جانور در هنگامِ ترس از افتادن، دو دستان خود را بالا می آورند و بسوی دیگران دراز می کنند. این کردار که ریشۀ پایدارِ برآیشی دارد، هنگامِ بهم خوردنِ تعادلِ تن و لیزخوردن و یا خالی شدنِ زیر پای انسان و شمپانزه، خودبخود کارا می شود و دستان این جانوران را حتی اگر کسی نیز در کنارشان نباشد، بالا می برد. رویۀ دیگری از این چگونگی، دست دراز کردن برای گدایی ست که شمپانزه نیز توانایی آن را دارد و اگر در هنگام گرسنگی، میمون و یا انسانی را در حال خوردن و یا در دست داشتنِ خوراک ببیند، دست اش را برای گدایی بسوی او دراز می کند. همچنین شمپانزه نیز مانندِ انسان در کودکی و جوانی "هله هوله" خوردن را خوش می دارد و از زیاده روی کردن در خوردنِ دانه ها و میوه های شهدآلود و مستی آور باکی ندارد. هم نیز در هنگام افسردگی، با پُرخوری – البته اگر خوراکی در دسترشان باشد – خود را آرام می کند. نمونه های دیگرِ کردارهای همگون میان انسان و شمپانزه، توانایی بلند خندیدن، اوجاندنِ جنسی خود با دست (استمنا)، آزرده و افسرده شدن و حق خواهی ست.



Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway