گـُوبـــاره
 

Saturday, March 12, 2016


نــــوروز 


می آيد و نمی آيد، نوروز، سال ها سال است
يعنی که سال ها سال است که حال ما همين حال است

تحويل می شود سالی، آنگاه می زنی فالی
شايد که نو شود حالی، نه، بازهم همان فال است!

گويند روز پيروزی ست، نوروز راز بهروزی ست
اما کدام پيروزی، يا اين چه "احسن الحال" است؟

چون ره بَرَد به بهروزی، خواب و خيال نوروزی
کی نو شود زمان تا کار براين روال و منوال است؟

نه، نو چگونه گردد روز، تا سرزمين ما هر روز
يا دست شاه خود خواهی ست، يا دست شيخ ِرمال است

فرقی نمی کند تا که اين آش هست و اين کاسه
کاين زادروز جمشيد است يا روز شيخ خلخال است

تا روزگار ما اين است، تا دل غمين و چرکين است
هر روز، همچو ديروز است، هر بُرج، بُرج اغفال است

بردار دست از اين بازی، وزاين خيال پردازی
این شیر بی سر و يال است اين مرغ بی پروبال است

کی تازه می شود حالی، تا نو شود دل و بالی
می آيد و نمی آيد – نوروز- سال ها سال است


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway