|
در آرزوی عافیت و
جاودانگی
ای مرغ خانگی
افتادهای به پیسی ِ بی خود - روانگی
با آب و خاک و دانه چه دلشاد و خامشی
قُد قِد کنان خوشی
نُک می زنی و چری و می فرامشی
هی وقت می کُشی
دل بسته ای به آخور ِ خوش آب و دانگی
ای مرغ خانگی
نه شور رفتن است تو را نه ترانه ای
نه از هوای بال گشودن نشانه ای
شادی به آب و دانه خود، کُنج لانه ای
یعنی کک ات نمی گزد از بی ترانگی
ای مرغ خانگی
ای مرغ عافیت که ز پرواز خسته ای
واداده ای و گوشه دنجی نشسته ای
تا رسته ای و مانده ای و بال بسته ای
دارید با رزشک پلو هم نشانگی
|
|
|