هر دوره از تاريخ، ابَر گفتمان
ويژه
خود را دارد که می توان آن دوره را با نام آن گفتمان خواند. ابَر
گفتمانِ
روزگار کنونی ايرانيان، "ستيزِکهنه و نو" است. اين ستيز را در جدل
های
زبانی، جدال های خانواندگی، گُسل های نسلی، کشمکش های نوشتاری، دعواهای
دينی،
کلنجارهای ادبی، زد و خوردها و کشتارهای سياسیِ خيابانی، زد و بند
های
فرهنگی، سياسی و بازرگانی در سده گذشته می توان ديد. هم شيخ فضل الله
نوری را
بايد قربانی اين ستيز دانست و هم قرة العين را، هم اميرکبير و هم
فرخی
يزدی، هم شهيد محراب و هم فريدون فرخ زاد، هم هويدا و هم مرتضی مطهری،
هم
داريوش وپروانه فروهر و هم سعيد سلطانپور. همه بخون تپيدگانی که در سده
گذشته
،"شهيدان سياسی" خوانده شده اند، را می توان قربانيان جنگ کهنه و نو
پنداشت.
البته اين گفتمان، تنها ويژه ايران نيست و در دو سده گذشته، در
همه
کشورهای پيرامونی، ميداندارِ گستره همگانی بوده است. اما اين چگونگی در
ايران،
شکل آشکارتری يافته است و در سده گذشته، دو انقلاب ِ بزرگ را پديد
آورده
است