فُرات ای فُرات ای فُرات ای فُرات
(جودی خراسانی)
.....
دلار ای دلار ای دلار ای دلار
کجا می شتابی چنين بی قرار
همه چشم ها خيره بر روی توست
ز مـلا و دلال و بـازارِ کـار
همه عاشقان جمال تو اند
موافق، مخالف، ولايتمدار
يکی سوی تو آيد از آن طرف
يکی می کند با تو زينجا فرار
بزرگان دين را بزرگی ز توست
که اکنون تويی ذات پرودگار
"خدا را برآن بنده بخشايش است"
که دارد ز تو صد هزاران هزار
شتابان کجا اين چنين بی خيال
فراتر ز هر چه منار و چنار
همه ارج و قرب تو اسلامی است
وگرنه نبودت خريدار و يار
گر ايران ِ اسلامی اکنون نبود
کجا می شدی مايه افتخار؟
همان هش تومن بودی يا نُه تومن
کجا می رسيدی به صد يا هزار
کجا ارز دلخواه ما می شدی
کجا می شدی ارز ِ آينده دار
چو در ليفه تنبان رهبر شدی
فرون شد تو را ارزش و اقتدار
کنون اصل خود را تو گم کرده ای
هوار ای هوار ای هوار ای هوار
خيال از تو جامانده از سرکشی
ريال از تو افتاده از اعتبار
الم شنگه برپا چرا می کنی
سکولار ِ سگ مصب ِنابکار
تو کز محنت ديگران بی غمی"
چه نقشی ات باشد در اين کارزار
شنو از من اين پند بی بند را
که سازد تو را تا ابد ماندگار
اگر اين حکومت ز جا برکنَی
"تو جاويد مانی و ما رستگار"