گـُوبـــاره
 

Wednesday, December 23, 2009


نکـــــــته 


ادبيات سياسی و اخلاقی ما اندک اندک دارد پر از واژه‏ها و گفتمان‏های بی معنی و بی سروته می‏شود. آخرين‏ واژه‏ای بی معنايی که من شنيده‏ام، "سکولاريسم" است. البته در زبان انگليسی معنای آن را می‏دانم، اما کانال ذهن را که به فارسی می‏گردانم، درمی‏مانم. يکی می‏گويد، سکولار يعنی دين ستيز. ديگری پرخاش می‏کند که نه، يعنی ارجگذاری به همه اديان. يکی می‏گويد حکومت ايران سکولار است و ديگری تنها راه مبارزه با اين حکومت را سکولار کردن آن می‏خواند. کار بجايی رسيده است که برخی از "علمای اعلام"! هم در اين باره نظر داده‏اند و به مردم هشدار داده‏اند که مبادا به دام سکولارها بيفتند. ‏برخی می‏گويند سکولارها همان کمونيست‏های سابق‏اند که اين اسم تازه را برای خودشان گذاشته‏اند. يکی هم در اين ميان می‏کوشد نشان دهد که ‏سکولاريسم ريشه در انديشه‏های ايرانيان باستان دارد و از خودمان است.

نيز چنين است سرگذشت واژگانی چون؛ خدا، مردم، اسلام، دموکراسی، انتخابات، راستی، تاريخ، کرامت انسانی و مدرنيته. از بس که با اين گفتمان‏ها بازی شده است و باهوده و بيهوده بکار رفته‏است، هريک از معنا تهی شده‏است. يک سده پيش، در ذهنيت ايرانی، "خدا" بانی جهان و نيروی گرداننده همه چيز آن بود. نيم سده پيش، برخی از روشنفکران و درس خوانده‏ها، مفهوم تازه‏ای بنام، "زيربنا-روبنا" را بجايش گذاشتند. از آن پس برای چند دهه، سرنخ همه چيستان‏ها، از تعبير خواب گرفته تا جنگ دوکره را به آن می‏‏چسباندند. اما امروز نوبت "مدرنيته" فرا رسيده‏است. گفتمانی بالاتر از ديپلم که کافر و مسلمان را شيفته خود کرده است. البته گويا کفار هرآن‏چه دارند از مدرنيته است و ما هرآنچه نداريم.

پيروان فرهنگ‏های دينی خدا را هم که از مرکز هستی بردارند، چيزی خداوار بجايش می‏گذارند تا همچنان دُم همه چيزهای ديگر را به آن ببندند و خيال خود را از پژوهش و پالايش آسوده بدارند. اگر باورتان نمی‏شود، نوشته‏ای را که درباره مدرنيته برداريد و هرجا که به واژه "مدرنيته" می‏رسيد، "خدا" را جايش بگذاريد. البته واروی اين آزمايش را هم می‏شود کرد. آنگاه در خواهيد يافت که رازها همچنان سر بمُهر مانده است و اين گفت و نوشت‏ها، هيچ گره‏ کوری تاکنون نگشوده‏است.


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway