گـُوبـــاره
 

Saturday, March 25, 2023


نوبتِ مـا 


 

تا نوبتِ ما شد، همه چی زیروزبر شد
در دوره یِ مـا، نوبتِ امّـا و اگـر شـد

یک خِنزریِ پنزری از ره نرسیده
شاهنشه اسلامی عمامه بسر شد

هر راه سوی چاه، سراسیمه روان گشت
هر بد که در اندیشه ی ما بود، بَتر شد

هر جوشش و هرکوشش و هر پویشِ ناچیز
همسایه ی دیوار به دیوارِ خطر شد

فوّاره ی خون از دل این خاک بپاخاست
جام دل ما، کاسه ای از خون جگر شد

بیدِکهنِ شهر که تندیسِ طرب بود
انداخته شد، دار شد و چوبِ تبر شد

تومارِ مُغان، جِقّه ی کی، قُـبّه ی نادر
با تاجِ خشایار، همه بارِ سفر شد

خوردند و ببردند و به بیگانه سپردن
فرهنگِ زمان، سنّتِ بردار و ببر شد

آخوند ز در آمد و ایمان ز میان رفت
آرامش و آسایش و انصاف ز در شد

آن شعله ی سرکش که ره افروزِ سحر بود
خاموش شد و قبله ی ما عصر حجر شد

صدها سده گیتی هیجان داشت نه خیطی
تا نوبت ما شد، همه چی زیروزبر شد!




Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway