وای اگر نوروز نیاید
دامن گلدارش را
برگورهای تازه بگسترد
بیجا و بی ملاحظه
چون پار و پیرار
وای اگر ماه
قندیل غنوده ای باشد
آویخته بر گذرگاهی بسوی چاهی
و چمن، چراغ سبز راهی به بیراهی
پنجره ها، حنجره های خالی از جوانه و جنون اند
و، بُغضی گلوگیر
جای خالی نسیم را گرفته است
همه ی خیابانهای تنِ شهر
تیر می کشند.
وای اگر نوروز نیاید
و برندارد جهان را از جا
یادِ جان های جوانی
که روشن از آب و آتش گذشتند.
...........