گـُوبـــاره
 

Wednesday, November 16, 2005


جانشين ِ ايرج ميــرزا و وارث ســـعدی 


هادی خرسندی، طنز پرداز نامدار روزگار ما، در يادداشت های روزانه اش اشاره مهر آميزی به اين وبلاگ کرده است و با اين کارش بی شمار لشکری از خوانندگان و خواهندگانِ ِ کنجکاوِ "اصغر آقا"، را به اين سو گسيل داشته است. چرا؟ مگر ايشان ايرانی نيست؟ اگر هست که بايد از خوانندگان اصغر آقا بخواهد که هيچ جا نروند که جايی خبری نيست. بايد می گفت همين جا بمانيد تا فردا، پس فردا، دوباره با مطلب تر و تازه ای برگردم. اين که آدم همگان را از هرچه خودش خوش می يابد و خوش می دارد آگاه کند که کاری درستی نيست. بـــله؟ اين کارها مال "انيرانی" هاست، نه ايرانی ها. خدا نکرده دست زياد می شود. بار ِ اولش هم نيست. پيش تر هم با ديگران از اين کارها کرده است.

البته ايشان بسياری از کارهای ديگرش هم عجيب وغريب است. برای نمونه، از ميان اين همه احزاب و سازمان های سياسی ِ نون و آبدار، خود را همراه مردم ِ بی دفاع و بی داغ و درفش می داند و از آنها می نويسد. خوشبختانه هيچ کس هم تا کنون دهشاهی بابت اين نوشتن ها بش نداده است. درستش هم همين است. مردم که پول باد آورده ندارند. من امروز از همين پلاتفورم به او می گويم که: مردِ حسابی، اين همه رهبر و رئيس جمهور منتخب و منتصب وافراد ِ منتظرالسلطنه در همين اروپا داريم، آن وقت شما محل سگ به هيچ کدام از آنها نمی گذاری ومی روی و درباره مصدق می نويسی؟ واقعاً که!

بد نيست که در اين ماه مبارک، تا دير نشده، کمی به خود بيايی. تو الان می توانستی برای خودت دفتر و دستک و تلويزيونی داشته باشی و درآن برای ايران انقلاب کنی، يا که لااقل ملک الشعرای جت نشين فلان سازمان باشی ويک روز در جابلقا باشی و روز ديگر در جابلسا. اصغر آقا را به هم همه زبان های زنده دنيا از جمله زبان زرگری منتشر کنی. حالا شده ای جانشين ايرج ميرزا و وارث سعدی. خلايق هرچه لايق.


Post a Comment
Comments: Post a Comment
Free counter and web stats blog counter
seedbox vpn norway